نبرد ذهنی یک قهرمان ماراتن برای ژنرال

کلیشهی نخنمای «دورهات گذشته مربی» برداشت سادهلوحانهی ناظران بیخبر از یک «نبرد ذهنی» است. نبرد ذهنی یک قهرمان ماراتن که تماشاچیان حاشیهی مسیر امکانی برای درکاش ندارند. برگردیم به واکنشها به نتایج اخیر سپاهان؛ واکنش برخی از هواداران فوتبال ایران و به ویژه گروهی از اهل رسانه که حاکی از یک انتظار طولانی و حتی سخت بود برای تماشای شکست امیر.
شکستِ پرافتخارترین نام دو دههی اخیر فوتبال ایران که ۲۰سال است بیوقفه روی نیمکت مینشیند. از کشاورز و برقتهران، تا دوران طلایی بیرقیب در استقلال و سپاهان، و تا ماجراجویی با تیمملی، مس، تراکتور، و ذوبآهن؛ پنج قهرمانی لیگبرتر و دو حذفی برای بچهی نازیآباد، حالا مثل رکوردهای دستنیافتنی یک قهرمان دوی ماراتن است که این سالها جز خودش رقیب دیگری نداشته.
فلسفه رقابت برای یک دوندهی ماراتن، دویدن علیه خودش و قدرت رهایی است؛ توان آزادسازی ماهیچه از زندانِ ذهن. از جایی به بعد در طول مسیر، رقبا در درجه دوم اهمیت اند و جنگ اصلی با سد ذهن است. ذهنی، که فارغ از توانایی عضله برای ادامه مسیر، مکرراً فرمان ایست میدهد.
اشباع شدن، عدم تمرکز، وسواس، اقتضای سنی، بیانگیزگی، بیمیلی، و دهها علت ریز و درشت دیگر خروجی طبیعی برای یک روند ۲۰ ساله است، که عیناً با سیطرهی تمامعیار ذهن بر روح و جسم یک دوندهی استقامت قابلقیاس است. چشمها نمیبینند و گوشها ناشنوا میشوند، مرحلهیی از رقابت که نه هیاهوی مشوقها نیروبخش است و نه های و هوی مخالفها، بازدارنده.
برای همین امروز دیگر چندان مهم نیست که امیر را دوست داریم یا دوست نداریم، طرفدار او هستیم یا مخالفش، برای بردهایش هورا کشیدیم یا علیهاش شعار دادیم. آنچه هست وضعیت امروز مردی است که از هزار و یکشب هیاهوها عبور کرده و جز سنگینی ذهنی خودش پابند دیگری ندارد. تعیین تکلیف برای دورهات با کسی جز خودت نیست مربی! مثل شروعاش.
شکستِ پرافتخارترین نام دو دههی اخیر فوتبال ایران که ۲۰سال است بیوقفه روی نیمکت مینشیند. از کشاورز و برقتهران، تا دوران طلایی بیرقیب در استقلال و سپاهان، و تا ماجراجویی با تیمملی، مس، تراکتور، و ذوبآهن؛ پنج قهرمانی لیگبرتر و دو حذفی برای بچهی نازیآباد، حالا مثل رکوردهای دستنیافتنی یک قهرمان دوی ماراتن است که این سالها جز خودش رقیب دیگری نداشته.
فلسفه رقابت برای یک دوندهی ماراتن، دویدن علیه خودش و قدرت رهایی است؛ توان آزادسازی ماهیچه از زندانِ ذهن. از جایی به بعد در طول مسیر، رقبا در درجه دوم اهمیت اند و جنگ اصلی با سد ذهن است. ذهنی، که فارغ از توانایی عضله برای ادامه مسیر، مکرراً فرمان ایست میدهد.
اشباع شدن، عدم تمرکز، وسواس، اقتضای سنی، بیانگیزگی، بیمیلی، و دهها علت ریز و درشت دیگر خروجی طبیعی برای یک روند ۲۰ ساله است، که عیناً با سیطرهی تمامعیار ذهن بر روح و جسم یک دوندهی استقامت قابلقیاس است. چشمها نمیبینند و گوشها ناشنوا میشوند، مرحلهیی از رقابت که نه هیاهوی مشوقها نیروبخش است و نه های و هوی مخالفها، بازدارنده.
برای همین امروز دیگر چندان مهم نیست که امیر را دوست داریم یا دوست نداریم، طرفدار او هستیم یا مخالفش، برای بردهایش هورا کشیدیم یا علیهاش شعار دادیم. آنچه هست وضعیت امروز مردی است که از هزار و یکشب هیاهوها عبور کرده و جز سنگینی ذهنی خودش پابند دیگری ندارد. تعیین تکلیف برای دورهات با کسی جز خودت نیست مربی! مثل شروعاش.
برچسبها: امیر قلعه نویی استقلال تهران سپاهان
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}