فکر میکنم پس مربیگری هم میکنم
اخراج ناگهانی ماتوریتزیو ساری از یوونتوس و منصوب شدن آندرهآ پیرلو به جای او به عنوان تصمیمی عجیب از سوی مدیریت باشگاه یوونتوس خبرساز شده است.
بعد از حذف یوونتوس از یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا توسط لیون مدیران این تیم در تصمیمی ناگهانی سرمربی خود ساری را که چندی پیش برای نهمین بار پیاپی این تیم را قهرمان سری آ کرده بود اخراج کرده و آندره آ پیرلوی بی تجربه در مربی گری را به جانشین او کردند.
کمی بیش از یک سال پیش بود که پس از اعلام جدایی الگری از یوونتوس، هواداران این تیم مشتاقانه اخبار مربوط به انتخاب مربی باشگاه را دنبال میکردند. بیشتر آنها یک رویای مشترک داشتند: گواردیولا. داستان آمدن پپ به یوونتوس از گمانهزنیهای ژورنالیستی به نام مومبلانو شکل گرفت. او که یک سال قبل از آن در اعلام زودهنگام پیوستن رونالدو به یوونتوس اعتباری در اطلاع از مسایل پشت پرده برای خود به هم زده بود، بی وقفه اصرار داشت که پپ مربی بعدی یوونتوس است. کار به جایی کشید که علیرغم شواهد روشن از نهایی شدن توافق با ساری، عده زیادی از یووهایها همچنان اصرار داشتند که اینها همه رد گم کنی است و پپ روی نیمکت یووه خواهد نشست. گرچه هرگز، هیچ خبر رسمی یا نشانهای حتی از وجود چنین مذاکرهای میان باشگاه یوونتوس و گواردیولا به طور رسمی منتشر نشد، اما حتی بعد از نشستن ساری روی نیمکت و آغاز فصل، باز هم دستهای از هواداران معتقد بودند ساری مربی دوران گذار برای آمدن گواردیولاست. سناریویی که میتوانست بعد از بازی لیون و اخراج سریع ساری رنگ واقعیت بگیرد، اما به سرعت با اعلام پیرلو به عنوان سرمربی جدید، محو شد. حداقل فعلا.
چرا پروژه ساری در یوونتوس شکست خورد؟
اول اینکه باید شکست را تعریف کنیم. ساری در یوونتوس در اولین فصل حضورش اسکودتو برد. چیزی که برای شخص خودش یک دستاورد مهم بود و در کارنامه او به عنوان یک نقطه عطف باقی خواهد ماند. او هرگز قبل از این هیچ لیگی را نبرده بود. اما همانطور که قهرمانی فصل قبل در لیگ اروپا مسئولان چلسی را قانع نکرد که او را در لندن نگه دارند، قهرمانی کالچو هم آنیلی را متقاعد نکرد که به او فرصت بیشتری بدهد. اما حقیقت این است که برخلاف خود ساری، پس از هشت قهرمانی پیاپی سریآ، بردن مجدد اسکودتو برای تیم مدیریتی و هواداران، بیشتر به عنوان یک وظیفه تلقی میشود تا دستاورد. حتی فراتر از آن، به شخصه یوونتوسیهای زیادی را میشناسم که حاضرند رکورد قهرمانیهای پیاپی در لیگ حتی برای چند سال قطع شود، ولی به جایش یک بار لیگ قهرمانان اروپا را ببرند. فراموش نکنیم که دو مربی قبلی یوونتوس یعنی کنته و الگری به ترتیب با سه و پنج اسکودتوی پیاپی از تیم جدا شدند و دومی دو نایب قهرمانی لیگ قهرمانان هم در کارنامه داشت. اما مسئله ساری فراتر از صرف ناکامی در چمپیونز لیگ بود. تیم ساری دچار مشکلات واضح تاکتیکی بود و در زمین، حتی در مسابقات لیگ به هیچ وجه نشان از آن یوونتوس مسلط سالهای گذشته نداشت. تیم الگری در فصل قبل فوتبال فوقالعادهای به نمایش نمیگذاشت ولی تسلط خود روی بازی را به ندرت از دست میداد. گرچه ممکن بود همه چیز به شکل ایدهآل پیش نرود. تیم ساری اما تعریف مطلق نتیجهگیری سینوسی بود. در چند بازی نمایش فوقالعاده داشت خصوصا در ابتدای فصل و سپس، خصوصا پس از بازگشایی لیگ دچار افول شدید شد. البته مسائل زیادی دست در دست هم داد که تیم به این نقطه برسد. در بسیاری از آنها ساری مقصر بود اما در برخی، کوتاهی از قسمتهای دیگر باشگاه نیز مشهود به نظر میرسد.
پنجره نقل و انتقالات تابستانی
با رفتن ماروتا یوونتوس در تابستان گذشته پنجره متفاوتی را تجربه کرد. این تیم با آوردن دلیخت به تورین یکی از ماهیهای بزرگ بازار نقل و انتقالات را صید کرد. خصوصا زمانی که بازار برای مدافع وسط سطح بالا به شدت رقابتی است. اما نگاهی به سایر خریدهای یووه بیاندازیم. به جز بازیکنانی مانند اورسولینی و کولوسفسکی که در باشگاههای خود ماندند تا بعدتر به یووه بیایند و به نظر خریدهای خوبی میرسند، یووه رمزی و ربیو را برای خط هافبک خرید، و کانسلو را با دنیلو معاوضه کرد و همینطور یک خرید مهم دیگر، یعنی مریح دمیرال مدافع میانی ترک را به تورین آورد. هیگوایین فوروارد مورد علاقه ساری هم با پایان قرارداد قرضی خود از چلسی به یوونتوس بازگشت.
مهمترین چیزی که در این فهرست به چشم میآید، عدم توازن است. برای تیمی مانند یوونتوس که میخواهد در دو رقابت سنگین برای قهرمانی بجنگد واجب است که برای هر پست حداقل دو بازیکن با کیفیت بالا داشته باشد. یووه بونوچی، کیلینی و روگانی را در دفاع میانی داشت، و با توجه به آنچه پیش از مصدومیت کیلینی دیدیم بنا بر این بود که او و بونوچی همچنان زوج اصلی دفاع میانی باشند، بنابراین هزینه نجومی برای دلیخت، و آوردن همزمان دمیرال -که نشان داد مدافع میانی فوقالعادهای است- تنها در صورتی توجیه داشت که بقیه پستها نیز به همین اندازه مورد توجه قرار گیرد. البته خط میانی کمی بیش از حد مورد توجه قرار گرفت!
برای تیمی که میخواهد با سه بازیکن میانی بازی کند، با توجه به تداخل پستها، داشتن پنج بازیکن رقابتی ایدهآل است. یووه بنتانکور، پیانیچ، متوییدی و خدیرا و امره چان را داشت. در این حالت اقدام به آوردن ربیو و رمزی کرد که هر دو با قرارداد آزاد به یوونتوس آمدند. حرکتی که در شرایط عادی با توجه به سن و کیفیت این دو بازیکن یک موفقیت در بازار به حساب میآید. اما از نقطه نظر تاکتیکی چطور؟ ضربهای که اضافه شدن همزمان این دو بازیکن به تیم زد، در نیم فصل اولین اثر خود را نشان داد. امره چان یوونتوس را به قصد دورتموند ترک کرد. بازیکنی که به لحاظ کیفیت شاید از هر دو مهره جدید خط میانی بهتر بود اما به دلیل اینکه ساری او را در فهرست تیم برای لیگ قهرمانان قرار نداد باشگاه را ترک کرد.
بعد از حذف یوونتوس از یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا توسط لیون مدیران این تیم در تصمیمی ناگهانی سرمربی خود ساری را که چندی پیش برای نهمین بار پیاپی این تیم را قهرمان سری آ کرده بود اخراج کرده و آندره آ پیرلوی بی تجربه در مربی گری را به جانشین او کردند.
کمی بیش از یک سال پیش بود که پس از اعلام جدایی الگری از یوونتوس، هواداران این تیم مشتاقانه اخبار مربوط به انتخاب مربی باشگاه را دنبال میکردند. بیشتر آنها یک رویای مشترک داشتند: گواردیولا. داستان آمدن پپ به یوونتوس از گمانهزنیهای ژورنالیستی به نام مومبلانو شکل گرفت. او که یک سال قبل از آن در اعلام زودهنگام پیوستن رونالدو به یوونتوس اعتباری در اطلاع از مسایل پشت پرده برای خود به هم زده بود، بی وقفه اصرار داشت که پپ مربی بعدی یوونتوس است. کار به جایی کشید که علیرغم شواهد روشن از نهایی شدن توافق با ساری، عده زیادی از یووهایها همچنان اصرار داشتند که اینها همه رد گم کنی است و پپ روی نیمکت یووه خواهد نشست. گرچه هرگز، هیچ خبر رسمی یا نشانهای حتی از وجود چنین مذاکرهای میان باشگاه یوونتوس و گواردیولا به طور رسمی منتشر نشد، اما حتی بعد از نشستن ساری روی نیمکت و آغاز فصل، باز هم دستهای از هواداران معتقد بودند ساری مربی دوران گذار برای آمدن گواردیولاست. سناریویی که میتوانست بعد از بازی لیون و اخراج سریع ساری رنگ واقعیت بگیرد، اما به سرعت با اعلام پیرلو به عنوان سرمربی جدید، محو شد. حداقل فعلا.
چرا پروژه ساری در یوونتوس شکست خورد؟
اول اینکه باید شکست را تعریف کنیم. ساری در یوونتوس در اولین فصل حضورش اسکودتو برد. چیزی که برای شخص خودش یک دستاورد مهم بود و در کارنامه او به عنوان یک نقطه عطف باقی خواهد ماند. او هرگز قبل از این هیچ لیگی را نبرده بود. اما همانطور که قهرمانی فصل قبل در لیگ اروپا مسئولان چلسی را قانع نکرد که او را در لندن نگه دارند، قهرمانی کالچو هم آنیلی را متقاعد نکرد که به او فرصت بیشتری بدهد. اما حقیقت این است که برخلاف خود ساری، پس از هشت قهرمانی پیاپی سریآ، بردن مجدد اسکودتو برای تیم مدیریتی و هواداران، بیشتر به عنوان یک وظیفه تلقی میشود تا دستاورد. حتی فراتر از آن، به شخصه یوونتوسیهای زیادی را میشناسم که حاضرند رکورد قهرمانیهای پیاپی در لیگ حتی برای چند سال قطع شود، ولی به جایش یک بار لیگ قهرمانان اروپا را ببرند. فراموش نکنیم که دو مربی قبلی یوونتوس یعنی کنته و الگری به ترتیب با سه و پنج اسکودتوی پیاپی از تیم جدا شدند و دومی دو نایب قهرمانی لیگ قهرمانان هم در کارنامه داشت. اما مسئله ساری فراتر از صرف ناکامی در چمپیونز لیگ بود. تیم ساری دچار مشکلات واضح تاکتیکی بود و در زمین، حتی در مسابقات لیگ به هیچ وجه نشان از آن یوونتوس مسلط سالهای گذشته نداشت. تیم الگری در فصل قبل فوتبال فوقالعادهای به نمایش نمیگذاشت ولی تسلط خود روی بازی را به ندرت از دست میداد. گرچه ممکن بود همه چیز به شکل ایدهآل پیش نرود. تیم ساری اما تعریف مطلق نتیجهگیری سینوسی بود. در چند بازی نمایش فوقالعاده داشت خصوصا در ابتدای فصل و سپس، خصوصا پس از بازگشایی لیگ دچار افول شدید شد. البته مسائل زیادی دست در دست هم داد که تیم به این نقطه برسد. در بسیاری از آنها ساری مقصر بود اما در برخی، کوتاهی از قسمتهای دیگر باشگاه نیز مشهود به نظر میرسد.
پنجره نقل و انتقالات تابستانی
با رفتن ماروتا یوونتوس در تابستان گذشته پنجره متفاوتی را تجربه کرد. این تیم با آوردن دلیخت به تورین یکی از ماهیهای بزرگ بازار نقل و انتقالات را صید کرد. خصوصا زمانی که بازار برای مدافع وسط سطح بالا به شدت رقابتی است. اما نگاهی به سایر خریدهای یووه بیاندازیم. به جز بازیکنانی مانند اورسولینی و کولوسفسکی که در باشگاههای خود ماندند تا بعدتر به یووه بیایند و به نظر خریدهای خوبی میرسند، یووه رمزی و ربیو را برای خط هافبک خرید، و کانسلو را با دنیلو معاوضه کرد و همینطور یک خرید مهم دیگر، یعنی مریح دمیرال مدافع میانی ترک را به تورین آورد. هیگوایین فوروارد مورد علاقه ساری هم با پایان قرارداد قرضی خود از چلسی به یوونتوس بازگشت.
مهمترین چیزی که در این فهرست به چشم میآید، عدم توازن است. برای تیمی مانند یوونتوس که میخواهد در دو رقابت سنگین برای قهرمانی بجنگد واجب است که برای هر پست حداقل دو بازیکن با کیفیت بالا داشته باشد. یووه بونوچی، کیلینی و روگانی را در دفاع میانی داشت، و با توجه به آنچه پیش از مصدومیت کیلینی دیدیم بنا بر این بود که او و بونوچی همچنان زوج اصلی دفاع میانی باشند، بنابراین هزینه نجومی برای دلیخت، و آوردن همزمان دمیرال -که نشان داد مدافع میانی فوقالعادهای است- تنها در صورتی توجیه داشت که بقیه پستها نیز به همین اندازه مورد توجه قرار گیرد. البته خط میانی کمی بیش از حد مورد توجه قرار گرفت!
برای تیمی که میخواهد با سه بازیکن میانی بازی کند، با توجه به تداخل پستها، داشتن پنج بازیکن رقابتی ایدهآل است. یووه بنتانکور، پیانیچ، متوییدی و خدیرا و امره چان را داشت. در این حالت اقدام به آوردن ربیو و رمزی کرد که هر دو با قرارداد آزاد به یوونتوس آمدند. حرکتی که در شرایط عادی با توجه به سن و کیفیت این دو بازیکن یک موفقیت در بازار به حساب میآید. اما از نقطه نظر تاکتیکی چطور؟ ضربهای که اضافه شدن همزمان این دو بازیکن به تیم زد، در نیم فصل اولین اثر خود را نشان داد. امره چان یوونتوس را به قصد دورتموند ترک کرد. بازیکنی که به لحاظ کیفیت شاید از هر دو مهره جدید خط میانی بهتر بود اما به دلیل اینکه ساری او را در فهرست تیم برای لیگ قهرمانان قرار نداد باشگاه را ترک کرد.
برچسبها: یوونتوس پیرلو ساری سرمربی یوونتوس
اگر حوصله خواندن ندارید، برای شنیدن اخبار روز فوتبال از هرجای ایران با شماره 9099070330 تماس بگیرید.
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}