مربی خارجی، کی؟ چطور؟ چرا؟
مدیران باشگاه بدون هیچ منطقی سراغ بازار فوتبال ایتالیا رفتند و اگر رابطه از مسیر دیگری شکل میگرفت، ممکن بود گزینههای باشگاه اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی یا بلژیکی باشند.
در روزهای گذشته داغترین بحث فوتبال ایران انتخاب سرمربی خارجی برای تیم ملی و استقلال بوده. در پروژههای فوتبال، انتخاب سرمربی بخش کلیدی ماجراست و گزینش اشتباه، احتمال موفقیت را در همان شروع مسیر به حداقل میرساند. این روزها که قیمت دلار به شدت بالا رفته، دستمزد مربی خارجی بخش بزرگی از بودجه را میبلعد و انتخاب نامناسب، مانند آنچه استقلال برای شفر تجربه کرد، خسارت بزرگی به مجموعه میزند.
انتخاب سرمربی خارجی در فوتبال ایران فرآیند دقیقی ندارد. نه برای ردیف کردن گزینهها فرمول مشخصی وجود دارد، نه روند و روش مذاکرات مشخص است و نه برای انتخاب نهایی تحلیل دقیقی میشنویم.
این روند مبهم را در انتخاب ویلموتس و استراماچونی که به احتمال زیاد روی دو نیمکت از سه نیمکت مهم فوتبال ایران مینشینند هم شاهد بودیم. درباره ویلموتس و تیم ملی در هفتههای گذشته صحبت شده و بحث داغ روز انتخاب مربی جوان ایتالیایی برای استقلال است.
استقلال پس از ماجرای شفر و دردسرهایش یک مارگزیده محسوب میشود، ولی مدیران باشگاه پرطرفدار تهرانی ظاهرا متنبه نشدهاند و این بار هم پروسه انتخاب سرمربی خارجی پیچیده، مبهم و سوار بر موج احساسات بود.
اگر از مرحله اول یعنی انتخاب گزینهها شروع کنیم، استقلال طبق معمول دست به دامن ایجنتها شد، بدون اینکه مدیران پرشمار باشگاه یا چارت عریض و طویلش بتوانند 5 اسم ردیف کنند. از کمیته فنی هم بگذریم که صرفا دورهمی پیشکسوتانی است که فوتبال ایران را هم خیلی جدی دنبال نمیکنند، چه رسد به اینکه به فوتبال بینالملل مسلط باشند و بخواهند درباره خوب یا بد بودن گزینهها نظری کارشناسی بدهند.
در این بلبشو، مدیران باشگاه بدون هیچ منطقی سراغ بازار فوتبال ایتالیا رفتند و اگر رابطه از مسیر دیگری شکل میگرفت، ممکن بود گزینههای باشگاه اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی یا بلژیکی باشند.
استقلال که بخش مهمی از بودجه فصل آینده را باید صرف غرامت شفر کند، تصمیم گرفت دنبال گزینههای ارزان و در عین حال مشهور برود. کسی که حاضر باشد با دستمزد سالانه حدود 500 هزار دلار به تهران بیاید و در کارنامهاش سابقه نشستن روی نیمکت بزرگ هم باشد.
شاید به همین دلیل است که باشگاه در میان گزینهها استراماچونی را انتخاب کرده. در تفکر مدیران باشگاه آیتم شهرت نمره بالاتری از کارنامه و کیفیت دارد. آنها به این فکر میکنند که در صورت ناکامی احتمالی، میتوانند پشت رزومه استراماچونی و سابقهاش در اینتر پنهان شوند. جسارت و هوشمندی در این مدل مدیریت جایش را به مصلحتاندیشی میدهد، چرا که منافع فردی و تثبیت صندلی به موفقیت تیم ارجح است.
پیشبینی عملکرد استراماچونی در استقلال غیرممکن است، ولی بر اساس ناکامیهای متوالی که او را مجبور کرده از فوتبال ایتالیا دل بکند و راهی لیگ چک شود، این یک انتخاب پرریسک است که میتواند خیلی زود پشیمانی به بار بیاورد. در صورت نهایی شدن این قرارداد، حداقل انتظار هواداران این است که باشگاه دلایل منطقی و محکمی برای انتخابش ارائه بدهد. چنین تعهدی در ماجرای شفر دیده نشد، نه کسی مسئولیت انتخاب او را پذیرفت و نه مدیری زیر بار رقم بالا و غیرمعقول قراردادش رفت. باشگاه استقلال در ماجرای استراماچونی از روز اول باید شفاف و متعهد باشد و پای انتخابش بایستد، هرچند امیدواریم فرجام مربی جوان ایتالیایی شبیه پیرمرد آلمانی نباشد.
در روزهای گذشته داغترین بحث فوتبال ایران انتخاب سرمربی خارجی برای تیم ملی و استقلال بوده. در پروژههای فوتبال، انتخاب سرمربی بخش کلیدی ماجراست و گزینش اشتباه، احتمال موفقیت را در همان شروع مسیر به حداقل میرساند. این روزها که قیمت دلار به شدت بالا رفته، دستمزد مربی خارجی بخش بزرگی از بودجه را میبلعد و انتخاب نامناسب، مانند آنچه استقلال برای شفر تجربه کرد، خسارت بزرگی به مجموعه میزند.
انتخاب سرمربی خارجی در فوتبال ایران فرآیند دقیقی ندارد. نه برای ردیف کردن گزینهها فرمول مشخصی وجود دارد، نه روند و روش مذاکرات مشخص است و نه برای انتخاب نهایی تحلیل دقیقی میشنویم.
این روند مبهم را در انتخاب ویلموتس و استراماچونی که به احتمال زیاد روی دو نیمکت از سه نیمکت مهم فوتبال ایران مینشینند هم شاهد بودیم. درباره ویلموتس و تیم ملی در هفتههای گذشته صحبت شده و بحث داغ روز انتخاب مربی جوان ایتالیایی برای استقلال است.
استقلال پس از ماجرای شفر و دردسرهایش یک مارگزیده محسوب میشود، ولی مدیران باشگاه پرطرفدار تهرانی ظاهرا متنبه نشدهاند و این بار هم پروسه انتخاب سرمربی خارجی پیچیده، مبهم و سوار بر موج احساسات بود.
اگر از مرحله اول یعنی انتخاب گزینهها شروع کنیم، استقلال طبق معمول دست به دامن ایجنتها شد، بدون اینکه مدیران پرشمار باشگاه یا چارت عریض و طویلش بتوانند 5 اسم ردیف کنند. از کمیته فنی هم بگذریم که صرفا دورهمی پیشکسوتانی است که فوتبال ایران را هم خیلی جدی دنبال نمیکنند، چه رسد به اینکه به فوتبال بینالملل مسلط باشند و بخواهند درباره خوب یا بد بودن گزینهها نظری کارشناسی بدهند.
در این بلبشو، مدیران باشگاه بدون هیچ منطقی سراغ بازار فوتبال ایتالیا رفتند و اگر رابطه از مسیر دیگری شکل میگرفت، ممکن بود گزینههای باشگاه اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی یا بلژیکی باشند.
استقلال که بخش مهمی از بودجه فصل آینده را باید صرف غرامت شفر کند، تصمیم گرفت دنبال گزینههای ارزان و در عین حال مشهور برود. کسی که حاضر باشد با دستمزد سالانه حدود 500 هزار دلار به تهران بیاید و در کارنامهاش سابقه نشستن روی نیمکت بزرگ هم باشد.
شاید به همین دلیل است که باشگاه در میان گزینهها استراماچونی را انتخاب کرده. در تفکر مدیران باشگاه آیتم شهرت نمره بالاتری از کارنامه و کیفیت دارد. آنها به این فکر میکنند که در صورت ناکامی احتمالی، میتوانند پشت رزومه استراماچونی و سابقهاش در اینتر پنهان شوند. جسارت و هوشمندی در این مدل مدیریت جایش را به مصلحتاندیشی میدهد، چرا که منافع فردی و تثبیت صندلی به موفقیت تیم ارجح است.
پیشبینی عملکرد استراماچونی در استقلال غیرممکن است، ولی بر اساس ناکامیهای متوالی که او را مجبور کرده از فوتبال ایتالیا دل بکند و راهی لیگ چک شود، این یک انتخاب پرریسک است که میتواند خیلی زود پشیمانی به بار بیاورد. در صورت نهایی شدن این قرارداد، حداقل انتظار هواداران این است که باشگاه دلایل منطقی و محکمی برای انتخابش ارائه بدهد. چنین تعهدی در ماجرای شفر دیده نشد، نه کسی مسئولیت انتخاب او را پذیرفت و نه مدیری زیر بار رقم بالا و غیرمعقول قراردادش رفت. باشگاه استقلال در ماجرای استراماچونی از روز اول باید شفاف و متعهد باشد و پای انتخابش بایستد، هرچند امیدواریم فرجام مربی جوان ایتالیایی شبیه پیرمرد آلمانی نباشد.
برچسبها: استقلال تهران استراماچونی وینفرد شفر مارک ویلموتس
اگر حوصله خواندن ندارید، برای شنیدن اخبار روز فوتبال از هرجای ایران با شماره 9099070330 تماس بگیرید.
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}