ناگفتههای دیدار ایران و استرالیا از زبان دو ستاره آن تیم

ورزش 11 - 21 سال از آن بازی خاطرهانگیز میگذرد؛ دیداری تاریخی که برای ایرانیها یک شادی جاودان را رقم زد و برای استرالیاییها یک ناکامی بزرگ. سال 1997 زمانی که ایران و استرالیا در دیدار پلیآف جام جهانی به مصاف هم رفتند خیلیها روی کاغذ استرالیا را برنده بازی میدانستند چون آنها ستارههای بزرگی داشتند و با تری ونبلز آمده بودند که به حسرت 24 سالهشان برای نرسیدن به جام جهانی پایان دهند. حالا 21 سال بعد از آن بازی، الکس توبین، بازیکنی که بازوبند کاپیتانی استرالیا را در آن برهه زمانی بر بازو میبست به همراه مارک بوسنیچ، دروازهبان وقت استرالیا درباره آن بازی صحبت کردهاند. ایندو در گفتوگو با «ورلدگیم استرالیا» از لحظات تلخی میگویند که ناکامی برابر ایران برایشان بهجا گذاشته است. در زیر گزارش این رسانه استرالیایی را از نظر میگذرانید.
سال پیش استرالیا آماده بود تا به جام جهانی 1998 فرانسه راه یابد. آنها با تری ونبلز باید به مصاف ایران میرفتند و در شرایطی که تصور میشد کار راحتی پیش رو دارند با یک ناکامی بزرگ در تاریخ فوتبال استرالیا روبرو شدند. در آن زمان، بازی رفت در تهران و در ورزشگاه آزادی برگزار میشد. جایی که الکس توبین بازوبند کاپیتانی استرالیا را به بازو داشت و مارک بوسنیچ هم درون دروازه ایستاده بود. «هنوز هم وقتی به آن بازی فکر میکنم ناراحت میشوم». این را توبین 51 ساله میگوید تا نشان دهد جزئیات آن دیدار تاریخی را از یاد نبرده است. استرالیا در حالی در تهران بازی رفت را برگزار کرد که 118 هزار نفر تماشاگر خودشان را به «آزادی» رسانده بودند؛ یعنی 18 هزار نفر بیش از گنجایش اصلی ورزشگاه. توبین میگوید: «قبل ازاینکه بازی شروع شود با بچههای تیم رفتیم تا در زمین قدم بزنیم و جو ورزشگاه را ببینیم. آنجا بود که با دیدن آن همه جمعیت به خودمان گفتیم به همین دلیل است که باید بازی کنیم؛ درست برای همین لحظه. البته منظورم این نیست که از جمعیت زیاد ترسیده بودیم بلکه میخواهم بگویم هیجانی بر ورزشگاه حاکم بود که کمتر کسی نمونهاش را دیده بود. هیجانی که بازیکنان حرفهای را به وجد میآورد که عاشقانه از این فرصتی که در اختیارشان قرار گرفته استفاده کرده و بازی کنند». استرالیا در آن بازی در دقیقه 19 روی گلی که هری کیول مهاجم 19 سالهشان زد یک بر صفر جلو افتاد و ورزشگاه آزادی را غرق در سکوت کرد. توبین میگوید: «فکر میکنم در آن بازی فقط دو نفر تماشاگر استرالیایی در ورزشگاه بودند و تقریبا همهی آن 118 هزار نفر طرفدار ایران بودند. وقتی هری گل زد هیچ صدایی از طرف تماشاگران ایرانی در ورزشگاه شنیده نمیشد».
ا وجود اینکه استرالیا با یک گل از میزبان خود پیش افتاد، ایران در دقیقه 39 بازی توسط خداد عزیزی به گل مساوی رسید و آن وقت ورزشگاه آزادی از شادی منفجر شد؛ مارک بوسنیچ آن لحظه را به خوبی در یاد دارد و میگوید:« صدای ورزشگاه آنقدر شدید بود که هرگز در زندگیتان نمیتوانید نمونهاش را شنیده باشید. مطمئنا در بازی با ایران در تهران من مقابل بیشترین تعداد تماشاگر در دوران حرفهایم بازی کردم». بازی رفت در نهایت یک – یک شد و هر دو تیم شانسشان برای رسیدن به جام جهانی را به بازی برگشت کشاندند؛ هرچند که شاید اگر چند واکنش خوب مارک بوسنیچ نبود بازی میتوانست به نفع ایران تمام شود. البته بوسنیچ خودش میگوید:« بیشتر سیوهایی که داشتم، روی موقعیتهای خطرناک نبود بلکه همان سیوهایی بودند که همه از یک دروازهبان انتظار دارند. به نظرم در پایان، نتیجه مساوی، نتیجهای عادلانه بود».
دو تیم بعداز آن از تهران راهی استرالیا شدند تا مهیای بازی برگشت شوند؛ دیداری که 29 نوامبر برگزار شد و استرالیا با دو گلی که هری کیول و اورلیو ویدمار زدند، توانست دو بر صفر از ایران پیش بیفتد. وقتی در دقیقه 48 ویدمار گل دوم را زد، پیتر هوری، یکی از هواداران استرالیا خودش را به زمین و تور دروزاه ایران رساند و آن را پاره کرد و وقفهای طولانی در بازی به وجود آورد. بعد از آن اتفاق ایران به خودش آمد و با دو گل کریم باقری و خداداد عزیزی کار را مساوی کرد و موجبات حذف استرالیا را رقم زد. هنوز هم که 20 سال از آن اتفاق میگذرد خیلیها میگویند کار آن هوادار بود که باعث شد استرالیا قافیه را ببازد ولی بوسنیچ میگوید: «این حرفها را قبول ندارم. خیلیها به این موضوع واقف هستند که ما موقعیت گلهای زیادی خلق کردیم ولی آنقدر خوب نبودیم که بتوانیم روی موقعیتهای ایجادشده گلهای بیشتری بزنیم. از طرفی بازی 20 هیچ شده بود و فقط 20 دقیقه دیگر هم به پایانش مانده بود. باید درباره ایرانیها منصفانه حرف زد؛ آنها جنگجو بودند و حاضر به تسلیم شدن نبودند. بسیاری از تیمها وقتی در چنین شرایطی در یک بازی خارج از خانه دو برصفر عقب میافتند تسلیم میشوند ولی ایرانیها تسلیم نشدند. راستش را بخواهید آن نتیجه و آن بازی، بزرگترین ناراحتی کل دوران حرفهایام را رقم زد».
سترالیا در آن سال از رسیدن به جام جهانی بازماند ولی در نهایت سال 2006 آنها با بردن اروگوئه در پلیآف توانستند بالاخره به جام جهانی برسند. بوسنیچ میگوید: «بازی کردن برای کشورت همیشه خاص است ولی واقعا ناراحتکننده بود که نتوانستیم برای خوشحالی مردم استرالیا هم که شده در آن سال به جام جهانی برویم. واقعا شرمنده هواداران شدیم چون آنها سالها منتظر این بودند که تیم به جام جهانی برسد». الکس توبین اما به داستان به شکل دیگری نگاه میکند. او که به عنوان کاپیتان استرالیا شرایط بسیار سختتری را از لحاظ روحی متحمل شده بود، میگوید: «شاید ما آن درد و زجر را تحمل کردیم تا پایهگذار اتفاقات خوب سال 2005 و کسب سهمیه جام جهانی 2006 برای استرالیا شویم. فوتبال بازی بیرحمی است و مسابقهی ما با ایران یکی از نمونههای بارز آن است. این ورزش میتواند بیش از اینها هم به شما صدمه روحی زند ولی فوتبال همین است؛ به همین خاطر است که این بازی را دوست داریم.
سال پیش استرالیا آماده بود تا به جام جهانی 1998 فرانسه راه یابد. آنها با تری ونبلز باید به مصاف ایران میرفتند و در شرایطی که تصور میشد کار راحتی پیش رو دارند با یک ناکامی بزرگ در تاریخ فوتبال استرالیا روبرو شدند. در آن زمان، بازی رفت در تهران و در ورزشگاه آزادی برگزار میشد. جایی که الکس توبین بازوبند کاپیتانی استرالیا را به بازو داشت و مارک بوسنیچ هم درون دروازه ایستاده بود. «هنوز هم وقتی به آن بازی فکر میکنم ناراحت میشوم». این را توبین 51 ساله میگوید تا نشان دهد جزئیات آن دیدار تاریخی را از یاد نبرده است. استرالیا در حالی در تهران بازی رفت را برگزار کرد که 118 هزار نفر تماشاگر خودشان را به «آزادی» رسانده بودند؛ یعنی 18 هزار نفر بیش از گنجایش اصلی ورزشگاه. توبین میگوید: «قبل ازاینکه بازی شروع شود با بچههای تیم رفتیم تا در زمین قدم بزنیم و جو ورزشگاه را ببینیم. آنجا بود که با دیدن آن همه جمعیت به خودمان گفتیم به همین دلیل است که باید بازی کنیم؛ درست برای همین لحظه. البته منظورم این نیست که از جمعیت زیاد ترسیده بودیم بلکه میخواهم بگویم هیجانی بر ورزشگاه حاکم بود که کمتر کسی نمونهاش را دیده بود. هیجانی که بازیکنان حرفهای را به وجد میآورد که عاشقانه از این فرصتی که در اختیارشان قرار گرفته استفاده کرده و بازی کنند». استرالیا در آن بازی در دقیقه 19 روی گلی که هری کیول مهاجم 19 سالهشان زد یک بر صفر جلو افتاد و ورزشگاه آزادی را غرق در سکوت کرد. توبین میگوید: «فکر میکنم در آن بازی فقط دو نفر تماشاگر استرالیایی در ورزشگاه بودند و تقریبا همهی آن 118 هزار نفر طرفدار ایران بودند. وقتی هری گل زد هیچ صدایی از طرف تماشاگران ایرانی در ورزشگاه شنیده نمیشد».
ا وجود اینکه استرالیا با یک گل از میزبان خود پیش افتاد، ایران در دقیقه 39 بازی توسط خداد عزیزی به گل مساوی رسید و آن وقت ورزشگاه آزادی از شادی منفجر شد؛ مارک بوسنیچ آن لحظه را به خوبی در یاد دارد و میگوید:« صدای ورزشگاه آنقدر شدید بود که هرگز در زندگیتان نمیتوانید نمونهاش را شنیده باشید. مطمئنا در بازی با ایران در تهران من مقابل بیشترین تعداد تماشاگر در دوران حرفهایم بازی کردم». بازی رفت در نهایت یک – یک شد و هر دو تیم شانسشان برای رسیدن به جام جهانی را به بازی برگشت کشاندند؛ هرچند که شاید اگر چند واکنش خوب مارک بوسنیچ نبود بازی میتوانست به نفع ایران تمام شود. البته بوسنیچ خودش میگوید:« بیشتر سیوهایی که داشتم، روی موقعیتهای خطرناک نبود بلکه همان سیوهایی بودند که همه از یک دروازهبان انتظار دارند. به نظرم در پایان، نتیجه مساوی، نتیجهای عادلانه بود».
دو تیم بعداز آن از تهران راهی استرالیا شدند تا مهیای بازی برگشت شوند؛ دیداری که 29 نوامبر برگزار شد و استرالیا با دو گلی که هری کیول و اورلیو ویدمار زدند، توانست دو بر صفر از ایران پیش بیفتد. وقتی در دقیقه 48 ویدمار گل دوم را زد، پیتر هوری، یکی از هواداران استرالیا خودش را به زمین و تور دروزاه ایران رساند و آن را پاره کرد و وقفهای طولانی در بازی به وجود آورد. بعد از آن اتفاق ایران به خودش آمد و با دو گل کریم باقری و خداداد عزیزی کار را مساوی کرد و موجبات حذف استرالیا را رقم زد. هنوز هم که 20 سال از آن اتفاق میگذرد خیلیها میگویند کار آن هوادار بود که باعث شد استرالیا قافیه را ببازد ولی بوسنیچ میگوید: «این حرفها را قبول ندارم. خیلیها به این موضوع واقف هستند که ما موقعیت گلهای زیادی خلق کردیم ولی آنقدر خوب نبودیم که بتوانیم روی موقعیتهای ایجادشده گلهای بیشتری بزنیم. از طرفی بازی 20 هیچ شده بود و فقط 20 دقیقه دیگر هم به پایانش مانده بود. باید درباره ایرانیها منصفانه حرف زد؛ آنها جنگجو بودند و حاضر به تسلیم شدن نبودند. بسیاری از تیمها وقتی در چنین شرایطی در یک بازی خارج از خانه دو برصفر عقب میافتند تسلیم میشوند ولی ایرانیها تسلیم نشدند. راستش را بخواهید آن نتیجه و آن بازی، بزرگترین ناراحتی کل دوران حرفهایام را رقم زد».
سترالیا در آن سال از رسیدن به جام جهانی بازماند ولی در نهایت سال 2006 آنها با بردن اروگوئه در پلیآف توانستند بالاخره به جام جهانی برسند. بوسنیچ میگوید: «بازی کردن برای کشورت همیشه خاص است ولی واقعا ناراحتکننده بود که نتوانستیم برای خوشحالی مردم استرالیا هم که شده در آن سال به جام جهانی برویم. واقعا شرمنده هواداران شدیم چون آنها سالها منتظر این بودند که تیم به جام جهانی برسد». الکس توبین اما به داستان به شکل دیگری نگاه میکند. او که به عنوان کاپیتان استرالیا شرایط بسیار سختتری را از لحاظ روحی متحمل شده بود، میگوید: «شاید ما آن درد و زجر را تحمل کردیم تا پایهگذار اتفاقات خوب سال 2005 و کسب سهمیه جام جهانی 2006 برای استرالیا شویم. فوتبال بازی بیرحمی است و مسابقهی ما با ایران یکی از نمونههای بارز آن است. این ورزش میتواند بیش از اینها هم به شما صدمه روحی زند ولی فوتبال همین است؛ به همین خاطر است که این بازی را دوست داریم.
برچسبها: تیم ملی ایران خداداد عزیزی تیم ملی استرالیا
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}