تن هاخ ،منضبط، مربی ذاتی، ریزبین و زیادی خوب!

اریک تنهاخ به عنوان یک خارجی به منچستریونایتد میرود و وظیفه اجرای تغییرات فرهنگی در یکی از مشهورترین باشگاههای جهان را دارد.
اما او این کار را قبلاً هم انجام داده بود. در آژاکس لهجه او را مسخره میکردند. او یک توکر بود؛ مردی از شرق کشور و منطقهای که به رویکرد زمینی و واقعبینانه معروف است. کسانی که در آمستردام تصنعی بودند باور نداشتند که او بتواند چیزی به آژاکس بزرگ یاد بدهد. البته که اشتباه میکردند.
تنهاخ باعث شد تا آژاکس بهترین دوران فوتبالی خود را بگذراند و دیگر جای شک و تردیدی برای کسی باقی نگذاشت. او در ۵۲ سالگی مربی جوانان و رئیس آموزش، دستیار داخل و خارج از کشور و مدیر در سطوح مختلف بوده است.
در مجموعهای از مصاحبهها با هم تیمیهای سابق، کسانی که در نوجوانی با او بازی کردند و بعداً توسط او کاپیتان شدند، با بازیکنانی که او در اولین نقش سرمربی خود باعث پیشرفتشان شد، تصویری از یک مغز متفکر، یک انگیزهدهنده و آدمی منضبط بهدست آمد. این داستان اریک تنهاخ است.
یک بازیکن متوسط که همیشه بهترینها را میدانست
در سالهای اولیه زندگیاش در شمال «هاکسبرخن» همه چیز روبراه و ایدهآل بود. تنهاخ در بازی برای «بنبویز»، باشگاه محلی که هنوز هم عضوش است، میدرخشید.
«لئون تنوورد» دوست دوران کودکی او که روزنامهنگار شده، پسری شاد و نوجوانی سرکش را به یاد میآورد، نه این فرد منضبط و سختگیر که به جزئیات وسواس دارد. اما تنهاخ کاپیتان بنبویز بود. به گفته تنوورد رهبری در ذات او بود.
«بودوین پالپلاتس» هم او را اینچنین به یاد میآورد. زمانی که تنهاخ توسط افسی توئنته، بزرگترین باشگاه منطقه، انتخاب شد پالپلاتس در کنار او بازی میکرد. پالپلاتس به «اسکای اسپرتس» میگوید: «پس از آن، حتی زمانی که او رئیس آموزش بود و من مربی بودم، با هم کار میکردیم. وقتی به توئنته برگشتم آنقدرها آمادگی نداشتم زیرا عضلاتم کمی مشکل پیدا کرده بودند، و اریک کاپیتان بود. او بازیکنی متوسط بود اما در کار گروهی خیلی خوب عمل میکرد. حتی هنگام فوتبال بازی کردن هم مربیگری میکرد، همیشه همه چیز را بهتر از بقیه میدانست.»
در تیمی که شامل «یان وِنِخور» ملیپوش هلندی از هسلینک، و کسانی مانند پالپلاتس بود که در آیندهوون موفقیت بیشتری کسب کرده بودند، همه از این مدافع میانی که از پشت به آنها دستور میداد اطاعت نمیکردند. «همیشه همه از این کار او خوششان نمیآمد زیرا او بهترین بازیکن تیم نبود. وقتی بهترین بازیکن نباشی برای بازیکنان بهتر سخت است که حرفت را قبول کنند. اما او مانند یک مربی فکر میکرد و حقیقت این است که او همیشه بهترین افکار تاکتیکی را داشت. بیست سال بعد از آن دارید میبینید که تمام مدت حق با او بود.»
اریک تنهاخ
او حرفه خود را با دقت فراوان ساخت
بازی در توئنته برای پالپلاتس و تنهاخ در سال ۲۰۰۲ به پایان رسید و تنهاخ مربی تیم زیر ۱۷ سالهها شد. یک فصل بعد به سمت مربیگری تیم زیر ۱۹ سالهها پیش رفت. اولین تصمیم تنهاخ این بود که تعطیلاتشان را به دو هفته کاهش بدهد. تأثیرش سریع و پیشرفتشان تثبیت شد. پالپلاتس ادامه میدهد: «او حرفه خود را با دقت بالایی ساخت.»
تنهاخ بعداً دستیار «فرد روتن» و سپس «استیو مککلارن» شد و سپس روتن را به مدت سه فصل در آیندهوون دنبال کرد. در تابستان ۲۰۱۲، در ۴۲ سالگی و پس از یک دهه مربیگری، اولین شغل سرمربیگری خود را با «گواهد ایگلز» آغاز کرد. «پیشرفتش گام به گام بوده است و فلسفه و روش بازی خودش را کم کم توسعه داد. کارش خیلی خوب بود. این روزها بازیکنان قدیمی زیادی را میبینید که بلافاصله میخواهند تیم اصلی را اداره کنند که کار سختی است.»
ایگلز باشگاهی بود که در سال ۱۹۹۶ از اردیویزی هلند سقوط کرد و برای ۱۶ فصل بعدی در رده دوم باقی مانده بود. استانداردها کاهش یافته بود، انتظارات کاهش یافته بود. تنهاخ خیلی زود شرایط را تغییر داد.
او ذهنیت باشگاه را تغییر داد
«سیورد اوِرخور» وقتی فهمید که تنهاخ سرمربی جدید او خواهد شد، به آینده خوشبین نبود. هافبک جوان پس از اینکه در نوجوانی از توئنته اخراج شد، سعی داشت راه خود را پیدا کند. یکی از مردان مسئول این تصمیم؟ تنهاخ.
اورخور به «اسکای اسپورتس» میگوید: «او رئیس آکادمی جوانان توئنته بود که مرا اخراج کردند و گفتند که به اندازه کافی خوب نیستم. من با گواهدایگلز قرارداد داشتم، بنابراین میتوانید تصور کنید که چه احساسی داشتم. اما همه چیز خیلی متفاوت پیش رفت.»
در پایان آن فصل، جشنهایی در زمین و سکوها برگزار شد زیرا انتظار ۱۷ ساله باشگاه برای بازی در اردیویزی به پایان رسید. هیچکس در مورد هویت مردی که عامل اصلی آن موفقیت بود شک نداشت. اورخور میگوید: «این خاصترین روز برای من بود. من بازیکن بزرگی نیستم، اما به خاطر اریک تنهاخ در بالاترین دسته بازی کردم. او بهترین مربیای است که تا به حال داشتهام. او دلیل این موفقیت بود. در دسته دوم مربیان به این خوبی کم پیدا میشود.»
«بارت وریندز» بخشی از تیم ایگلز بود که در زمستان همان سال به صورت قرضی از اوترخت آمد تا دفاع را تقویت کند. وریندز به «اسکای اسپورت» میگوید: «این باشگاهی کوچک وسط جدول در دسته دوم در شهر کوچکی در شرق بود. زمانی که او سرمربی شد باشگاه به چیز دیگری تبدیل شد. او از همان روز اول ذهنیت باشگاه را تغییر داد.»
اریک تنهاخ
همه چیز باید عالی باشد
تنهاخ ریزبین است. یکی از اولین چیزهایی که او متوجه شد این بود که زنی که مسئول لباسها است در باشگاه نوشیدنیها را میآورد و روی میز داخل رختکن میگذاشتپس باید بازیکنان یونایتد حواس خود را جمع بکنند.
اما او این کار را قبلاً هم انجام داده بود. در آژاکس لهجه او را مسخره میکردند. او یک توکر بود؛ مردی از شرق کشور و منطقهای که به رویکرد زمینی و واقعبینانه معروف است. کسانی که در آمستردام تصنعی بودند باور نداشتند که او بتواند چیزی به آژاکس بزرگ یاد بدهد. البته که اشتباه میکردند.
تنهاخ باعث شد تا آژاکس بهترین دوران فوتبالی خود را بگذراند و دیگر جای شک و تردیدی برای کسی باقی نگذاشت. او در ۵۲ سالگی مربی جوانان و رئیس آموزش، دستیار داخل و خارج از کشور و مدیر در سطوح مختلف بوده است.
در مجموعهای از مصاحبهها با هم تیمیهای سابق، کسانی که در نوجوانی با او بازی کردند و بعداً توسط او کاپیتان شدند، با بازیکنانی که او در اولین نقش سرمربی خود باعث پیشرفتشان شد، تصویری از یک مغز متفکر، یک انگیزهدهنده و آدمی منضبط بهدست آمد. این داستان اریک تنهاخ است.
یک بازیکن متوسط که همیشه بهترینها را میدانست
در سالهای اولیه زندگیاش در شمال «هاکسبرخن» همه چیز روبراه و ایدهآل بود. تنهاخ در بازی برای «بنبویز»، باشگاه محلی که هنوز هم عضوش است، میدرخشید.
«لئون تنوورد» دوست دوران کودکی او که روزنامهنگار شده، پسری شاد و نوجوانی سرکش را به یاد میآورد، نه این فرد منضبط و سختگیر که به جزئیات وسواس دارد. اما تنهاخ کاپیتان بنبویز بود. به گفته تنوورد رهبری در ذات او بود.
«بودوین پالپلاتس» هم او را اینچنین به یاد میآورد. زمانی که تنهاخ توسط افسی توئنته، بزرگترین باشگاه منطقه، انتخاب شد پالپلاتس در کنار او بازی میکرد. پالپلاتس به «اسکای اسپرتس» میگوید: «پس از آن، حتی زمانی که او رئیس آموزش بود و من مربی بودم، با هم کار میکردیم. وقتی به توئنته برگشتم آنقدرها آمادگی نداشتم زیرا عضلاتم کمی مشکل پیدا کرده بودند، و اریک کاپیتان بود. او بازیکنی متوسط بود اما در کار گروهی خیلی خوب عمل میکرد. حتی هنگام فوتبال بازی کردن هم مربیگری میکرد، همیشه همه چیز را بهتر از بقیه میدانست.»
در تیمی که شامل «یان وِنِخور» ملیپوش هلندی از هسلینک، و کسانی مانند پالپلاتس بود که در آیندهوون موفقیت بیشتری کسب کرده بودند، همه از این مدافع میانی که از پشت به آنها دستور میداد اطاعت نمیکردند. «همیشه همه از این کار او خوششان نمیآمد زیرا او بهترین بازیکن تیم نبود. وقتی بهترین بازیکن نباشی برای بازیکنان بهتر سخت است که حرفت را قبول کنند. اما او مانند یک مربی فکر میکرد و حقیقت این است که او همیشه بهترین افکار تاکتیکی را داشت. بیست سال بعد از آن دارید میبینید که تمام مدت حق با او بود.»
اریک تنهاخ
او حرفه خود را با دقت فراوان ساخت
بازی در توئنته برای پالپلاتس و تنهاخ در سال ۲۰۰۲ به پایان رسید و تنهاخ مربی تیم زیر ۱۷ سالهها شد. یک فصل بعد به سمت مربیگری تیم زیر ۱۹ سالهها پیش رفت. اولین تصمیم تنهاخ این بود که تعطیلاتشان را به دو هفته کاهش بدهد. تأثیرش سریع و پیشرفتشان تثبیت شد. پالپلاتس ادامه میدهد: «او حرفه خود را با دقت بالایی ساخت.»
تنهاخ بعداً دستیار «فرد روتن» و سپس «استیو مککلارن» شد و سپس روتن را به مدت سه فصل در آیندهوون دنبال کرد. در تابستان ۲۰۱۲، در ۴۲ سالگی و پس از یک دهه مربیگری، اولین شغل سرمربیگری خود را با «گواهد ایگلز» آغاز کرد. «پیشرفتش گام به گام بوده است و فلسفه و روش بازی خودش را کم کم توسعه داد. کارش خیلی خوب بود. این روزها بازیکنان قدیمی زیادی را میبینید که بلافاصله میخواهند تیم اصلی را اداره کنند که کار سختی است.»
ایگلز باشگاهی بود که در سال ۱۹۹۶ از اردیویزی هلند سقوط کرد و برای ۱۶ فصل بعدی در رده دوم باقی مانده بود. استانداردها کاهش یافته بود، انتظارات کاهش یافته بود. تنهاخ خیلی زود شرایط را تغییر داد.
او ذهنیت باشگاه را تغییر داد
«سیورد اوِرخور» وقتی فهمید که تنهاخ سرمربی جدید او خواهد شد، به آینده خوشبین نبود. هافبک جوان پس از اینکه در نوجوانی از توئنته اخراج شد، سعی داشت راه خود را پیدا کند. یکی از مردان مسئول این تصمیم؟ تنهاخ.
اورخور به «اسکای اسپورتس» میگوید: «او رئیس آکادمی جوانان توئنته بود که مرا اخراج کردند و گفتند که به اندازه کافی خوب نیستم. من با گواهدایگلز قرارداد داشتم، بنابراین میتوانید تصور کنید که چه احساسی داشتم. اما همه چیز خیلی متفاوت پیش رفت.»
در پایان آن فصل، جشنهایی در زمین و سکوها برگزار شد زیرا انتظار ۱۷ ساله باشگاه برای بازی در اردیویزی به پایان رسید. هیچکس در مورد هویت مردی که عامل اصلی آن موفقیت بود شک نداشت. اورخور میگوید: «این خاصترین روز برای من بود. من بازیکن بزرگی نیستم، اما به خاطر اریک تنهاخ در بالاترین دسته بازی کردم. او بهترین مربیای است که تا به حال داشتهام. او دلیل این موفقیت بود. در دسته دوم مربیان به این خوبی کم پیدا میشود.»
«بارت وریندز» بخشی از تیم ایگلز بود که در زمستان همان سال به صورت قرضی از اوترخت آمد تا دفاع را تقویت کند. وریندز به «اسکای اسپورت» میگوید: «این باشگاهی کوچک وسط جدول در دسته دوم در شهر کوچکی در شرق بود. زمانی که او سرمربی شد باشگاه به چیز دیگری تبدیل شد. او از همان روز اول ذهنیت باشگاه را تغییر داد.»
اریک تنهاخ
همه چیز باید عالی باشد
تنهاخ ریزبین است. یکی از اولین چیزهایی که او متوجه شد این بود که زنی که مسئول لباسها است در باشگاه نوشیدنیها را میآورد و روی میز داخل رختکن میگذاشتپس باید بازیکنان یونایتد حواس خود را جمع بکنند.
برچسبها: منچستریونایتد اریک تن هاگ
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}