مدافع تازه وارد استقلال از برآورده شدن رویایش با دستیابی به پیراهن آبی و هدفی که در این تیم دنبال می‌کند صحبت کرد.

به گزارش "ورزش سه"، سیداحمد موسوی مسیری طولانی برای دستیابی به هدف پوشیدن پیراهن استقلال طی کرده است. حضور در تیم‌های پایه استقلال و در ادامه چرخش در تیم‌های متفاوت تا حضور در فصل بیستم لیگ برتر با پیراهن آبی. مدعی است که برای این رویا روزهای سختی را تحمل کرده و اکنون امیدوار است بتواند یک اتفاق ویژه را رقم بزنند و قهرمانی را جشن بگیرند. مدافع تازه وارد استقلال با حضور در استودیو آنتن درباره برخی اتفاقات دوران فوتبالی‌اش و آرزویش با پیراهن استقلال صحبت کرده است.

دوست داشتم بتوانم در آسیا تیم را همراهی کنم

شرایط در استقلال خوب است. تمرینات مان دیر شد اما الان با برنامه دنبال می کنیم و امیدوارم در مسابقات حاضر شویم و قدرتمند حاضر شویم. خیلی دوست داشتیم در زمان لیگ قهرمانان آسیا باشیم اما نشد. پنجره قرار بود باز شود اما این اتفاق نیفتاد. اگر بودیم می توانستیم کمک کنیم اما نشد و انشاالله در لیگ جبران کنیم. صحبت شده که پنجره نقل و انتقالات باز شود و امیدوارم هر چه زودتر این اتفاق بیفتد.

مسیر ناکام از تیم پایه به تیم اصلی استقلال
یک هدف خیلی قدیمی دارم و از بچگی آرزویش را داشتم. خیلی منتظر این اتفاق بودم. در سال 91 در امیدهای استقلال بودم. من در تمرینات بزرگسالان هم حاضر شدم اما آقایان خسرو حیدری و حمودی بودند که واقعا دو مدافع راست موفق آن روزها بودند. تیم خوبی داشت استقلال که در آن سال قهرمان هم شد و نتوانستم شرایط حضور در تیم بزرگسالان را به دست بیاورم.

پیراهن شماره 2 حس خوبی به من می‌دهد
همیشه در تیم‌های خودم شماره 2 بودم. یک حس خوب به من می دهد و از آن حس می‌گیرم. طبق پست هم اگر بخواهیم حساب کنیم مدافع راست‌ها معمولا شماره 2 می‌پوشند. در استقلال هم انشاالله شماره 2 می‌پوشم. اما مهم لوگوی جلوی پیراهن است و شماره هم که 2 علاقه دارم. دوست دارم با پیراهن استقلال عملکرد خوبی داشته باشم و در ادامه هدفم موفقیت با این تیم و حضور در تیم ملی است. جایی که در مقطعی فکر می کردم به تیم ملی نزدیک شدم و امیدوارم اینجا این اتفاق برایم نهایی شود.

ماجرای مخفی کردن تمایل به استقلال طی 15 سال
از بچگی استقلالی بودم. برادر بزرگم پرسپولیسی سرسخت است و 15 سال در تلاش بود تا مرا پرسپولیسی کند. یک روز به ما گفت باید پرسپولیسی شوید. از او واقعا به خاطر اینکه برادر بزرگم بود می‌ترسیدیم ولی گفتم نه. گفت فوتبال بازی می‌کنیم و اگر باختی پرسپولیسی شو. خب بزرگتر بود و به خاطر فیزیکی که داشت برنده فوتبال شد و گفت حالا باید پرسپولیسی شوی. من در ظاهر قبول کردم ولی باز علاقه‌ام کامل برای استقلال بود. یک روز بازی دربی بود که رضا جباری گل زد و همه شادی کردند و چند ثانیه بعد کمک داور اعلام آفساید کرد و من خوشحالی کردم که برادرم برگشت و دید و دیگر نگویم چه اتفاقی افتاد! گفتم استقلالی هستم و نمی‌توانی مرا تغییر دهی. چیزی که برای آن تلاش کردی خیلی انگیزه داری و به اتفاقات بزرگ با استقلال فکر می کنم چه در آسیا در ایران و امیدوارم این اتفاق بیفتد. امیدوارم همه با هم این موفقیت را کسب کنیم.

با محمود فکری می‌توانیم قهرمانی را جشن بگیریم
حاج محمود از قدیمی‌های باشگاه استقلال است و امیدوارم در کنار هم استقلال را به جایی که شایسته آن است برسانیم. تیم ما خوشبختانه خوب است و در فصل گذشته هم فوتبال خوبی بازی می کرد و بدشانسی آورد. احساس می کنم در این فصل شرایط خوبی داریم و انشاالله که بتوانیم هواداران را راضی نگه داریم. کادرفنی و بازیکنان خوبی داریم. در هر پست بازیکن خوب داریم و امسال یک جنگ است برای بازی کردن. جنگ منظورم رقابت است و همه با هم رفیق هستیم و برای یک هدف می‌جنگیم و می‌دانیم که هوادار به دنبال قهرمانی است و باید آن را دنبال کنیم. اعتقاد به دفاع تیمی دارم. هر چقدر بازیکن دفاعی خوب داشته باشید باید تیم دفاع خوبی داشته باشد. آقای فکری هم این اعتقاد را دارد و الان هم تیم به اوج هماهنگی رسیده و تیم خوبی داریم.

طلسم موانع استقلالی شدنم شکست
همیشه در ذهنم بود که باید برگردم. باید تلاش می کردم تا این اتفاق بیفتد. هدفم این بود که به شکلی کار کنم که به استقلال برگردم. از ته قلبم این باشگاه را دوست دارم و امیدوارم با عملکردم این را نشان دهم. دوست داشتم این حس خوب را در جمع استقلال لمس کنم. در 3-2 سال گذشته عملکردم به شکلی بود که پیشنهاد داشتم اما مشکلات و موانعی شکل می گرفت اما خوشحالم الان پیش آمده است.

از پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما رد کردم
از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتم اما منتظر استقلال بود و خوشحالم این انتظار بالاخره به سرانجام رسید. اگر پیشنهاد استقلال را نداشتم هم به پرسپولیس نمی آمدم. من از پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما به تراکتور داشتم و این واقعا واضح است که دلم چه بود و گفتم که باید روزی پیشنهاد استقلال را هم به دست بیاورم.

باید با کاپیتان وریا جام قهرمانی را بالای سر ببریم
رقیب نه، وریا غفوری کاپیتان تیم ماست. دوست هستیم و یاد می‌گیریم و از تجربه و رفتار و منش او درس می‌گیریم. امیدوارم در کنار او به شکلی کار کنیم که در پایان فصل کاپیتان وریا جام را بالای سر ببرد. انشاالله که در آخر فصل او دو جام و امیدوارم بیشتر از این جام را بالا سر ببرد.

تراکتور می‌توانست قهرمان شود اما شرایط مدیریت نشد
من سه فصل در تبریز بودم و از هواداران و تیم‌ها و دوستانی که آنجا داشتم راضی هستم. قضیه تراکتور خیلی مفصل است و نمی‌خواهم درباره آن حرف بزنم. فصل هجدهم ما یک دوره صدرنشین هم بودیم. بعد از بازی با سپیدرود و حواشی که شکل گرفت تیم ما خراب شد. می توانستیم با صلابت قهرمان شویم اما اتفاقات بعد از بازی سپیدرود تیم را برهم ریخت. اگر مدیریت می شد ما می توانستیم قهرمان شویم.