چرا یوونتوس به رم نباخـــت؟!
ماجرای جدال یووه با رم حكایت تقابل دو دیدگاه هواداری در مقابل هم است؛ آنها كه معتقدند تمجیدات از پیرلو بعد از سه برد مقابل تیم پریماورای یووه، نووارا و سمپدوریا حبابی كاذب پیرامون تحلیل فنی در مورد او پدید آورد و دور از ذهن نبود كه این بادكنكِ ناشكیبا در نزدیكترین فاصله با پر باد شدندش محتوم به تركیدن شود و دسته دیگری كه همچنان دیگران را پیامبرگونه به صبوری دعوت میكنند و در زمره نخستین پیروانِ زعامت آندرهای كاریزماتیك، به روزهای خوشتر بانویپیر با او بشارت میدهند. من اما جز هیچكدام از دو دسته یاد نشده نیستم؛ اساساً نیازی به موضعگیری در این مورد نیست و برای ورود به دستهبندیها و موضعگیری به قدر كفایت زمان است.
یوونتوسِ پیرلو در دیدار دیشب مرا یاد انگشتان دست بعد از تماس طولانی مدت با آب انداخت؛ فرماسیونی كه باعث چروك شدن و جمعشدگی پوست میشود (عامیانه پیر شدن اطلاق میشود!) تیمی بیطراوت كه در مقابل قوه كشسانی رم، در زمین خودش فشرده و در بیشتر اوقات حبس شده بود. چیدمان تاكتیكی فونسهكا به مراتب هوشمندانهتر از همتای نامدارش پیریزی شده بود و یووه در نیمه اول محبوس محوطه دفاعیاش و اصطلاحاً پرس شده بود. شاید اگر خوششانسی بیانكونری و واكنشهای كارساز شزنی در این دیدار به كمك تورینیها نمیآمد یووه سرنوشتی مشابه بایرن و سیتی در شب غولكشی فوتبال اروپا پیدا میكرد.
تماشای مجموعهای از اشتباهات و تزلزلهای تمامنشدنی بونوچی و كیهلینی در خط دفاعی و جولان نهتنها مهاجمان كه هافبكهای جالوروسی در محوطه جریمه یوونتوس از غمبارترین تصاویری بود كه كمتر كسی از ما پیشبینی میكرد با این حجم از آن مواجه شود.
از رمزی، مككنی و كولوسفسكیِ سرپنجه در دیدار قبل هیچ نشانی نبود و رم به خوبی آنها را مهار كرده بود و از ستارگان بازی نخست یووه ماكتهایی مشابه خدیرا، متوئیدی و... ساخته بود. ربیوی فرانسوی نیز آنقدر ناموزون و بیاثر بود كه كارت قرمزِ داور مناسبترین حسنختام برای شب كمفروغش بود.
دنیلوی امیدواركننده مقابل سمپدوریا اگرچه به اندازه دژهای دفاعی یووه افتضاح نبود اما برتری میلیمتریاش از آنها را باید صرفاً در سقوط آزاد ستونهای تكرارنشدنی یووه در خط دفاع (كیهلو و بونوچی) جستجو كند. كوادرادو نیز كه همچون گوشت قربانی چند فصلی است جز دروازه در حال سیر آفاق و انفس در خطوط مختلف است، این بار اما شبیه ماشینی بود كه باطریاش خالی شده و نیاز به هل دادن و به حركت واداشتن دارد. كوا در صورت اصرار به بهره گرفتن از او در این مكانیسم، بعید نیست به دلیل نقص فنی به زودی عازم تعمیرگاه شود. در مورد بنتانكور و كاستا نیز نمیتوان مبالغه كرد و باید پذیرفت در دقایقی كه در زمین حضور داشتند اگر نگوییم بیفایده اما كمترین اثر را در حركات تیم داشتند.
در این بین شاید انگیزهها و قلدری آرتور ملو تنها اندكی طراوت نصیب خط میانی تیم و انتقال حركت از خط دفاع به فاز هجومی را به ارمغان آورد. هرچند اصرار او به دریافت پاس و حركات دستوریاش به بازیكنان در برخی از لحظات، احساس چندان خوشایندی برای نگارنده نداشت و بیم تكرار و وخامت اینچنین زیادهخواهیها و خودمحوربینیها در ماههای آتی را نوید داد.
فرابوتای مظلوم نیز تنها پلانی كه از خود در زمین به یادگار گذاشت دریافت یك كارت زرد بود و عقربههای ساعت مجالی بیش از این نیز برای خودنمایی او مقدر نكرد.
و اما آلوارو موراتا؛ مهمان بیحاشیه خط دفاعی رم. همان جنس پیشین بود؛ سختكوش در گمكردن راه دروازه، فعال در درگیریهای بیحاصل و نفر اول از انتهای سطر. امیدوارم در ادامه لیگ خطوط دفاعی رقبا همچنان برای مهار او تلاش كنند تا بلكه فضا برای رونالدو و دیبالا مفتوح باشد وگرنه دلخوش كردن به گلزنیهای گاه و بیگاه او بیشتر به امید بستن در كشف واكسن كرونا تا پایان سال میلادی میماند و نه بیشتر.
اما یعنی اینقدر بد بودیم؟ هیچ نكته مثبتی در تیم دیده نشد؟ كسی یا چیزی از قلم نیافتاده؟ بیش از اندازه منفی به همه چیز نگاه نكردیم؟ پاسخ به این سؤالات اما، نیاز زیادی به مطول گویی ندارد و جواب را باید در سه نكته جستجو كرد:
1. درآوردن بازی و تعویض شكست با تساوی با جادوی بازیكن ویژهمان؛ كریستیانو رونالدو
2. شب باشكوهِ خوشاقبالی یووه و جهنم بدشگون و بیدقتی سربازان رمی
3. شجاعت آندرها پیرلو در تسلیم نشدن؛ آنهم در زمین حریف، زیر هجوم بیمحابای گلادیاتورهای با انگیزه رم و حتی پس از 10 نفره شدن.
هرقدر نمایش شب گذشته یووه مقابل یكی از تیمهای قلدر سری آ كمی خاطر هوادارانِ پر امید یوونتوس را مكدر كرد اما از عمق این بازی پر اعوجاج نیز میتوان به یك روزنه همچنان دلخوش بود؛ اندیشه ایستاده در كنار نیمكت تیم؛ آندرها پیرلو. همانقدر كاریزماتیك، همینقدر قابلباور. یك تابلوی زیبا در كنار زمین؛ مثل پرتره شكار شده توسط كارگردان تلویزیونی بازی از قرابت درخشان پیرلو و تودور در كنار همقدم یكدیگر.
یوونتوسِ پیرلو در دیدار دیشب مرا یاد انگشتان دست بعد از تماس طولانی مدت با آب انداخت؛ فرماسیونی كه باعث چروك شدن و جمعشدگی پوست میشود (عامیانه پیر شدن اطلاق میشود!) تیمی بیطراوت كه در مقابل قوه كشسانی رم، در زمین خودش فشرده و در بیشتر اوقات حبس شده بود. چیدمان تاكتیكی فونسهكا به مراتب هوشمندانهتر از همتای نامدارش پیریزی شده بود و یووه در نیمه اول محبوس محوطه دفاعیاش و اصطلاحاً پرس شده بود. شاید اگر خوششانسی بیانكونری و واكنشهای كارساز شزنی در این دیدار به كمك تورینیها نمیآمد یووه سرنوشتی مشابه بایرن و سیتی در شب غولكشی فوتبال اروپا پیدا میكرد.
تماشای مجموعهای از اشتباهات و تزلزلهای تمامنشدنی بونوچی و كیهلینی در خط دفاعی و جولان نهتنها مهاجمان كه هافبكهای جالوروسی در محوطه جریمه یوونتوس از غمبارترین تصاویری بود كه كمتر كسی از ما پیشبینی میكرد با این حجم از آن مواجه شود.
از رمزی، مككنی و كولوسفسكیِ سرپنجه در دیدار قبل هیچ نشانی نبود و رم به خوبی آنها را مهار كرده بود و از ستارگان بازی نخست یووه ماكتهایی مشابه خدیرا، متوئیدی و... ساخته بود. ربیوی فرانسوی نیز آنقدر ناموزون و بیاثر بود كه كارت قرمزِ داور مناسبترین حسنختام برای شب كمفروغش بود.
دنیلوی امیدواركننده مقابل سمپدوریا اگرچه به اندازه دژهای دفاعی یووه افتضاح نبود اما برتری میلیمتریاش از آنها را باید صرفاً در سقوط آزاد ستونهای تكرارنشدنی یووه در خط دفاع (كیهلو و بونوچی) جستجو كند. كوادرادو نیز كه همچون گوشت قربانی چند فصلی است جز دروازه در حال سیر آفاق و انفس در خطوط مختلف است، این بار اما شبیه ماشینی بود كه باطریاش خالی شده و نیاز به هل دادن و به حركت واداشتن دارد. كوا در صورت اصرار به بهره گرفتن از او در این مكانیسم، بعید نیست به دلیل نقص فنی به زودی عازم تعمیرگاه شود. در مورد بنتانكور و كاستا نیز نمیتوان مبالغه كرد و باید پذیرفت در دقایقی كه در زمین حضور داشتند اگر نگوییم بیفایده اما كمترین اثر را در حركات تیم داشتند.
در این بین شاید انگیزهها و قلدری آرتور ملو تنها اندكی طراوت نصیب خط میانی تیم و انتقال حركت از خط دفاع به فاز هجومی را به ارمغان آورد. هرچند اصرار او به دریافت پاس و حركات دستوریاش به بازیكنان در برخی از لحظات، احساس چندان خوشایندی برای نگارنده نداشت و بیم تكرار و وخامت اینچنین زیادهخواهیها و خودمحوربینیها در ماههای آتی را نوید داد.
فرابوتای مظلوم نیز تنها پلانی كه از خود در زمین به یادگار گذاشت دریافت یك كارت زرد بود و عقربههای ساعت مجالی بیش از این نیز برای خودنمایی او مقدر نكرد.
و اما آلوارو موراتا؛ مهمان بیحاشیه خط دفاعی رم. همان جنس پیشین بود؛ سختكوش در گمكردن راه دروازه، فعال در درگیریهای بیحاصل و نفر اول از انتهای سطر. امیدوارم در ادامه لیگ خطوط دفاعی رقبا همچنان برای مهار او تلاش كنند تا بلكه فضا برای رونالدو و دیبالا مفتوح باشد وگرنه دلخوش كردن به گلزنیهای گاه و بیگاه او بیشتر به امید بستن در كشف واكسن كرونا تا پایان سال میلادی میماند و نه بیشتر.
اما یعنی اینقدر بد بودیم؟ هیچ نكته مثبتی در تیم دیده نشد؟ كسی یا چیزی از قلم نیافتاده؟ بیش از اندازه منفی به همه چیز نگاه نكردیم؟ پاسخ به این سؤالات اما، نیاز زیادی به مطول گویی ندارد و جواب را باید در سه نكته جستجو كرد:
1. درآوردن بازی و تعویض شكست با تساوی با جادوی بازیكن ویژهمان؛ كریستیانو رونالدو
2. شب باشكوهِ خوشاقبالی یووه و جهنم بدشگون و بیدقتی سربازان رمی
3. شجاعت آندرها پیرلو در تسلیم نشدن؛ آنهم در زمین حریف، زیر هجوم بیمحابای گلادیاتورهای با انگیزه رم و حتی پس از 10 نفره شدن.
هرقدر نمایش شب گذشته یووه مقابل یكی از تیمهای قلدر سری آ كمی خاطر هوادارانِ پر امید یوونتوس را مكدر كرد اما از عمق این بازی پر اعوجاج نیز میتوان به یك روزنه همچنان دلخوش بود؛ اندیشه ایستاده در كنار نیمكت تیم؛ آندرها پیرلو. همانقدر كاریزماتیك، همینقدر قابلباور. یك تابلوی زیبا در كنار زمین؛ مثل پرتره شكار شده توسط كارگردان تلویزیونی بازی از قرابت درخشان پیرلو و تودور در كنار همقدم یكدیگر.
برچسبها: یوونتوس رم
اگر حوصله خواندن ندارید، برای شنیدن اخبار روز فوتبال از هرجای ایران با شماره 9099070330 تماس بگیرید.
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}