فرهاد مجیدی؛ پروژه منچستری آبی تهران
به گزارش "ورزش سه" تفاوتی ندارد که مدیر محبوب سکوها باشد یا ستاره سالهای نه چندان دور باشگاه. خواسته هواداران حفظ استراماچونی بود و کسی نباید روبروی مربی ایتالیایی میایستاد. او به نظر لباس ناجی آبیها را به تن کرده بود و قرار بود پس از چند سال دوباره امید با خود بیاورد. و روند صحیحی برای حرکت به سمت موفقیت پایهگذاری کند.
ولی عاقبت داستان استراماچونی هم همان شد که نمیخواستیم ولی حدس میزدیم.رویه بیمار این سالهای فوتبالمان. معامله و مذاکرات باخت-باخت
فرهاد مجیدی حالا در پیچیدهترین و پر تنشترین شرایط معاصر استقلال مسئولیت فنی تیم را به عهده گرفته است.فرهاد پس از پایان دوران فوتبال خود به سرعت حرکت به سمت مربیگری را آغاز کرد و از همان ابتدا هم مشخص بود که به نیمکت استقلال خواهد رسید.
ولی شاید کسی حدس نمیزد؛ فرهاد در روزی سرمربی دائم آبیها خواهد شد که در پایینترین درجه محبوبیت خود قرار دارد.هواداران استقلال احساس میکنند به رویایشان خیانت شده است و شاید هر کسی به جای مربی ایتالیایی انتخاب میشد همدست خیانتکاران در نظر گرفته میشد.
ولی میدانیم که مربیگری شغل عجیبی است. آدمهای ترسو و محافظهکار برای این شغل آفریده نشدهاند. جاهطلبی ابزار لازم این حرفه است و فرهاد هم در مقاطع مختلف نشان داده است به اندازه کافی انگیزه و شجاعت ورود به این حرفه را دارد.
نکته دیگری که مشخص است پروژه برنامه ریزی شده فرهاد برای هدایت استقلال است. پروژهای که در ابتدای فصل در استقلال و اخیرا در تیم امید موفق به اجرایش نشد ولی همچنان بسیار به آن امیدوار است.
طراحی تمرین و احتمالا ساخت بازی مد نظر فرهاد به کمک یک دستیار اسپانیایی انجام خواهد شد.حضور دستیاران اروپایی و با تجربهتر در کادر فنی استقلال به فرهاد کمک خواهد کرد تا در بخش فنی دست پرتری داشته باشد.و احتمالا اعتماد بیشتری از هواداران و بازیکنان نیز بگیرد.
یکی از چالشهای بزرگ استقلال در چند فصل اخیر مدیریت رختکن و فضای حاکم بر تیم بوده است.پس از هر شکست و نتیجه بد اخباری از بحث و درگیری درون رختکن به بیرون درز میکند که نشان از فضای ملتهب و شکننده درون تیمی آبیها دارد. فرهاد که در سال گذشته در کادر فنی استقلال حضور داشت و شاهد اتفاقات این چنینی بود. برای مدیریت رختکن با بازیکنان تاثیرگذار و با تجربه تیم تماسهایی برقرار کرده است و تلاش کرده تا با کمک تجربه سالها حضور خود در باشگاه به عنوان بازیکن و مربی جو تیم را برای تغییرات مد نظر خود آماده کند.
شرایط فعلی استقلال شاید مناسب اجرای پروژههای بلند مدت و دیر بازده نباشد. و چند نتیجه ضعیف احتمالی در ابتدای راه میتواند استقلالیها را از فرهاد ناامید کند.با توجه به این نکته که در یک ماه پیش رو در آسیا و جام حذفی بازیهای سرنوشت سازی پیش روی استقلال خواهد بود دشواری مسیر چند برابر به نظر میرسد.ولی توقع منطقی و بر پایه واقعیت از فرهاد، حفظ و جلو بردن استقلال به عنوان یک نظم دهنده و نگاه دارنده (caretaker) مورد اعتماد است.این آشفتگی و فاصله عمیقی که بین عوامل اجرایی باشگاه و هواداران ایجاد شده است با تمهیدات فنی و تاکتیکی برطرف نخواهد شد. فرهاد میبایست به عنوان یکی از محبوب ترین استقلالیهای سالهای اخیر تلاش کند، رختکن استقلال پس از اتفاقات تاسف بار این چند هفته همچنان متحد بماند. از سویی هواداران استقلال را دوباره متحد و امیدوار به آینده کند. و ثابت کند که به رویای آنها وفادار است.هم باید تلاش کند رابطه خود با هواداران را ترمیم کند و هم رابطه باشگاه با با بازیکنان و هواداران را.
مسئولیتی که فرهاد در این شرایط پذیرفته است بسیار پر دردسر و پیچیده است. ولی از جهاتی شبیه به پروژه سولسشایر در منچستر یونایتد است.او هم بخشی از مسائل فنی و تاکتیکی را به مایک فیلان و دستیاران دیگرش سپرده و بیشترین انرژی خود را صرف مدیریت تیم، حفاظت از اصول و فلسفه باشگاه و در نهایت نسل سازی و آینده باشگاه کرده است.
سولسشایر هم در ابتدا مربی بی تجربهای به حساب میآمد و موافقان زیادی نداشت و در شرایطی سرمربی یونایتدها شد که چند سال ناکامی را پشت سر گذاشته بودند.و هواداران از مدیران و مالکان آمریکایی دل خوشی نداشتند. ولی پسری از شاگردان الکس فرگوسن برای حفظ و نگهداری فلسفه و فرهنگ باشگاه انتخاب شد و کمکم توانست اعتماد هواداران را هم بدست بیاورد. نتایج در منچستر البته درخشان نیستند ولی هواداران یونایتد به پروژه اوله امیدوار شدهاند. و اعتماد از دست رفته در حال بازیابی است.
شاید فرهاد هم که وارث حجازی و پورحیدری و فرزند استقلال است پا در همان مسیر بگذارد و با صبر و بردباری هواداران زخم خورده و دلزده استقلال، بتواند تیمی را که غرق در مسایل و مشکلات عجیب و غریب است به سر منزل مقصود برساند.
ولی عاقبت داستان استراماچونی هم همان شد که نمیخواستیم ولی حدس میزدیم.رویه بیمار این سالهای فوتبالمان. معامله و مذاکرات باخت-باخت
فرهاد مجیدی حالا در پیچیدهترین و پر تنشترین شرایط معاصر استقلال مسئولیت فنی تیم را به عهده گرفته است.فرهاد پس از پایان دوران فوتبال خود به سرعت حرکت به سمت مربیگری را آغاز کرد و از همان ابتدا هم مشخص بود که به نیمکت استقلال خواهد رسید.
ولی شاید کسی حدس نمیزد؛ فرهاد در روزی سرمربی دائم آبیها خواهد شد که در پایینترین درجه محبوبیت خود قرار دارد.هواداران استقلال احساس میکنند به رویایشان خیانت شده است و شاید هر کسی به جای مربی ایتالیایی انتخاب میشد همدست خیانتکاران در نظر گرفته میشد.
ولی میدانیم که مربیگری شغل عجیبی است. آدمهای ترسو و محافظهکار برای این شغل آفریده نشدهاند. جاهطلبی ابزار لازم این حرفه است و فرهاد هم در مقاطع مختلف نشان داده است به اندازه کافی انگیزه و شجاعت ورود به این حرفه را دارد.
نکته دیگری که مشخص است پروژه برنامه ریزی شده فرهاد برای هدایت استقلال است. پروژهای که در ابتدای فصل در استقلال و اخیرا در تیم امید موفق به اجرایش نشد ولی همچنان بسیار به آن امیدوار است.
طراحی تمرین و احتمالا ساخت بازی مد نظر فرهاد به کمک یک دستیار اسپانیایی انجام خواهد شد.حضور دستیاران اروپایی و با تجربهتر در کادر فنی استقلال به فرهاد کمک خواهد کرد تا در بخش فنی دست پرتری داشته باشد.و احتمالا اعتماد بیشتری از هواداران و بازیکنان نیز بگیرد.
یکی از چالشهای بزرگ استقلال در چند فصل اخیر مدیریت رختکن و فضای حاکم بر تیم بوده است.پس از هر شکست و نتیجه بد اخباری از بحث و درگیری درون رختکن به بیرون درز میکند که نشان از فضای ملتهب و شکننده درون تیمی آبیها دارد. فرهاد که در سال گذشته در کادر فنی استقلال حضور داشت و شاهد اتفاقات این چنینی بود. برای مدیریت رختکن با بازیکنان تاثیرگذار و با تجربه تیم تماسهایی برقرار کرده است و تلاش کرده تا با کمک تجربه سالها حضور خود در باشگاه به عنوان بازیکن و مربی جو تیم را برای تغییرات مد نظر خود آماده کند.
شرایط فعلی استقلال شاید مناسب اجرای پروژههای بلند مدت و دیر بازده نباشد. و چند نتیجه ضعیف احتمالی در ابتدای راه میتواند استقلالیها را از فرهاد ناامید کند.با توجه به این نکته که در یک ماه پیش رو در آسیا و جام حذفی بازیهای سرنوشت سازی پیش روی استقلال خواهد بود دشواری مسیر چند برابر به نظر میرسد.ولی توقع منطقی و بر پایه واقعیت از فرهاد، حفظ و جلو بردن استقلال به عنوان یک نظم دهنده و نگاه دارنده (caretaker) مورد اعتماد است.این آشفتگی و فاصله عمیقی که بین عوامل اجرایی باشگاه و هواداران ایجاد شده است با تمهیدات فنی و تاکتیکی برطرف نخواهد شد. فرهاد میبایست به عنوان یکی از محبوب ترین استقلالیهای سالهای اخیر تلاش کند، رختکن استقلال پس از اتفاقات تاسف بار این چند هفته همچنان متحد بماند. از سویی هواداران استقلال را دوباره متحد و امیدوار به آینده کند. و ثابت کند که به رویای آنها وفادار است.هم باید تلاش کند رابطه خود با هواداران را ترمیم کند و هم رابطه باشگاه با با بازیکنان و هواداران را.
مسئولیتی که فرهاد در این شرایط پذیرفته است بسیار پر دردسر و پیچیده است. ولی از جهاتی شبیه به پروژه سولسشایر در منچستر یونایتد است.او هم بخشی از مسائل فنی و تاکتیکی را به مایک فیلان و دستیاران دیگرش سپرده و بیشترین انرژی خود را صرف مدیریت تیم، حفاظت از اصول و فلسفه باشگاه و در نهایت نسل سازی و آینده باشگاه کرده است.
سولسشایر هم در ابتدا مربی بی تجربهای به حساب میآمد و موافقان زیادی نداشت و در شرایطی سرمربی یونایتدها شد که چند سال ناکامی را پشت سر گذاشته بودند.و هواداران از مدیران و مالکان آمریکایی دل خوشی نداشتند. ولی پسری از شاگردان الکس فرگوسن برای حفظ و نگهداری فلسفه و فرهنگ باشگاه انتخاب شد و کمکم توانست اعتماد هواداران را هم بدست بیاورد. نتایج در منچستر البته درخشان نیستند ولی هواداران یونایتد به پروژه اوله امیدوار شدهاند. و اعتماد از دست رفته در حال بازیابی است.
شاید فرهاد هم که وارث حجازی و پورحیدری و فرزند استقلال است پا در همان مسیر بگذارد و با صبر و بردباری هواداران زخم خورده و دلزده استقلال، بتواند تیمی را که غرق در مسایل و مشکلات عجیب و غریب است به سر منزل مقصود برساند.
برچسبها: فرهادمجیدی استقلال تهران
اگر حوصله خواندن ندارید، برای شنیدن اخبار روز فوتبال از هرجای ایران با شماره 9099070330 تماس بگیرید.
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}