کنایه جنجالی دروازه بان پرسپولیس به مهدی طارمی
علیرضا بیرانوند مهمان برنامه یکشنبه شب خندوانه بود و صحبت های جالبی مطرح کرد. بخشهای مهم صحبت های گلر ملی پوش پرسپولیس را برایتان در ادامه آورده ایم:
* وقتی وارد تهران شدم، از خانواده ام اجازه نگرفته بودم و آنها نمی دانستند. حتی کرایه ماشین هم نداشتم که به تهران بیایم و از یک آشنا پول قرض کرده بودم.
* در تهران جای خواب نداشتم و مجبور بودم در کارواش و پیتزافروشی کار کنم. حتی رفتگری هم کردم و به این افتخار می کنم. خیلی سختی کشیدم و در کارواش نیز خوراکم این بود که ماشین های شاسی بلند را خوب می شستم.
* مهاجم بودم و یک بار دروازه بان ما در مدرسه فوتبال مصدوم شد و من به خاطر قد بلندم گلر شدم و خوب کار کردم و مربی ما گفت دروازه بان بمان.
* مهاجم بودن خیلی سخت است و در تمرینات تیم ملی متوجه می شوم که گل زدن چقدر سخت است. وقتی با قطر بازی داشتیم، کی روش گفت که تو مهاجم قدبلند قطر باش و سیدجلال و منتظری باید به تو بچسند تا سر نزنی. باور کنید پشت گردنم را کبود کردند!
* همه توجهشان به مهاجمان است و اگر دروازه بان یک گل بخورد، همه توجه می کنند و می گویند بیرانوند یک گل خورد و باختیم ولی مهدی طارمی اگر 12 موقعیت خراب کند و یکی را گل بزند، همه تشویق می کنند و می گویند چه گلزنی است!
* به خاطر اینکه عشایری زندگی می کردم، هنوز گوسفند دارم. 120 راس گوسفند و بز دارم که چوپان دارند. خودم نیز مدتها چوپان بودم.
* قبل از هر بازی حدود یک ساعت برای خودم تصویر ذهنی می سازم. روی 2، 3 بازیکن خوب حریف زوم می کنم.
* تمام بازیکنان آرزو دارند که به پرسپولیس و استقلال بیایند و بیشتر دیده شوند تا به تیم ملی دعوت شوند. من پرسپولیس را دوست داشتم. البته می خواستم به یکی از این دو تیم بروم که به پرسپولیس آمدم و الان هم سرم را برای این تیم می دهم.
* سال 2015 پاس گل من با پرتاب دست دوم شد. به غلامرضا رضایی پاس دادم و گل زد. آماری که درآوردند 90 متر میزان پرتاب من بوده است. این نعمت الهی است که خدا به من داده است.
* یک مربی جدید در تیم ملی آمده است که به من می گفت تو گوشت نداری و چطور اینقدر پرتاب میکنی!
* در تمرینات خیلی جدی هستم و در جام ملتهای آسیا در سال 2015 به خاطر همین با علیرضا حقیقی حرفم شد. با این حال خارج از زمین خیلی با هم رفیق هستیم و دستکش به هم قرض می دهیم.
* با استقلال در دور برگشت بازی داشتیم و من هم پسرم را چون پاقدم خوبی داشت، برده بودم. طاها در رختکن مانده بود. در راه برگشت به منزل بودیم و بازی را باخته بودیم. من داشتم خلاصه بازی را می دیدم که طاها نیز عقب نشسته بود. به من گفت که چرا روی گل دوم شیرجه نزدی! ناراحت شده بود و بغض گلویم را گرفت. به من می گفت که من استقلالی هستم چون تیم تو را برده است!
* وقتی وارد تهران شدم، از خانواده ام اجازه نگرفته بودم و آنها نمی دانستند. حتی کرایه ماشین هم نداشتم که به تهران بیایم و از یک آشنا پول قرض کرده بودم.
* در تهران جای خواب نداشتم و مجبور بودم در کارواش و پیتزافروشی کار کنم. حتی رفتگری هم کردم و به این افتخار می کنم. خیلی سختی کشیدم و در کارواش نیز خوراکم این بود که ماشین های شاسی بلند را خوب می شستم.
* مهاجم بودم و یک بار دروازه بان ما در مدرسه فوتبال مصدوم شد و من به خاطر قد بلندم گلر شدم و خوب کار کردم و مربی ما گفت دروازه بان بمان.
* مهاجم بودن خیلی سخت است و در تمرینات تیم ملی متوجه می شوم که گل زدن چقدر سخت است. وقتی با قطر بازی داشتیم، کی روش گفت که تو مهاجم قدبلند قطر باش و سیدجلال و منتظری باید به تو بچسند تا سر نزنی. باور کنید پشت گردنم را کبود کردند!
* همه توجهشان به مهاجمان است و اگر دروازه بان یک گل بخورد، همه توجه می کنند و می گویند بیرانوند یک گل خورد و باختیم ولی مهدی طارمی اگر 12 موقعیت خراب کند و یکی را گل بزند، همه تشویق می کنند و می گویند چه گلزنی است!
* به خاطر اینکه عشایری زندگی می کردم، هنوز گوسفند دارم. 120 راس گوسفند و بز دارم که چوپان دارند. خودم نیز مدتها چوپان بودم.
* قبل از هر بازی حدود یک ساعت برای خودم تصویر ذهنی می سازم. روی 2، 3 بازیکن خوب حریف زوم می کنم.
* تمام بازیکنان آرزو دارند که به پرسپولیس و استقلال بیایند و بیشتر دیده شوند تا به تیم ملی دعوت شوند. من پرسپولیس را دوست داشتم. البته می خواستم به یکی از این دو تیم بروم که به پرسپولیس آمدم و الان هم سرم را برای این تیم می دهم.
* سال 2015 پاس گل من با پرتاب دست دوم شد. به غلامرضا رضایی پاس دادم و گل زد. آماری که درآوردند 90 متر میزان پرتاب من بوده است. این نعمت الهی است که خدا به من داده است.
* یک مربی جدید در تیم ملی آمده است که به من می گفت تو گوشت نداری و چطور اینقدر پرتاب میکنی!
* در تمرینات خیلی جدی هستم و در جام ملتهای آسیا در سال 2015 به خاطر همین با علیرضا حقیقی حرفم شد. با این حال خارج از زمین خیلی با هم رفیق هستیم و دستکش به هم قرض می دهیم.
* با استقلال در دور برگشت بازی داشتیم و من هم پسرم را چون پاقدم خوبی داشت، برده بودم. طاها در رختکن مانده بود. در راه برگشت به منزل بودیم و بازی را باخته بودیم. من داشتم خلاصه بازی را می دیدم که طاها نیز عقب نشسته بود. به من گفت که چرا روی گل دوم شیرجه نزدی! ناراحت شده بود و بغض گلویم را گرفت. به من می گفت که من استقلالی هستم چون تیم تو را برده است!
برچسبها: طارمی بیرانوند
اگر حوصله خواندن ندارید، برای شنیدن اخبار روز فوتبال از هرجای ایران با شماره 9099070330 تماس بگیرید.
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}