چرا آلمان خانه بهترین لیگ دسته دوم اروپا است

در هفتههای اخیر، در حالی که در ایستگاههای قطار درگیر خرید از دکههای روزنامهفروشی با بازدیدکنندگان بازار کریسمس بودم، مدام به ویژه یک نشریه ویژه از مجله فوتبال معتبر، کیکر، بر میخوردم.
این نشریه تحت عنوان "50 Jahre 2. Bundesliga" منتشر شده است که به ۵۰ سال لیگ دسته دوم آلمان اختصاص دارد و زیرعنوان آن لبخند به لبم آورد: "نام، تکلهای لغزشی. این لیگ همیشه چیزی خاص داشته و امروز مانند هرگز پیش از این در حال شکوفایی است."
البته آن را خریدم و در هفتههای اخیر به یک خواندنی آرامشبخش شبانه تبدیل شده است.
پخشکنندگان حقوقی در آلمان اغلب کمپینهای اخیر 2. Bundesliga را به عنوان بهترین لیگ دسته دوم تاریخ توصیف کردهاند، و من فکر نمیکنم که اشتباه کرده باشند.
آنچه که یک بخش رقابتی، خام و پرشور را بیشتر جذاب کرده است، حضور مداوم باشگاههای بزرگ و با سابقه، باشگاههایی با سنتهای عمیق در قلب خود است. به یاد بیاورید تیمهایی مانند هامبورگ SV، قهرمان سابق لیگ قهرمانان اروپا، که اکنون برای هفتمین سال متوالی در 2. Bundesliga گرفتار شدهاند، همچنین (بدون ترتیب خاص) شالکه، نورنبرگ، هرتا برلین، کایزرسلاوترن، هانوفر و فورتونا دوسلدورف. امسال، قهرمانان اصلی لیگ بوندسلیگا، کلن، پس از هفتمین سقوط خود (Abstieg) به جمع این تیمها پیوستهاند.
در ادامه بیشتر در مورد کلن صحبت خواهم کرد چرا که نمایندهای از یک موضوع شخصی برای من است و دستاوردهای آخر هفتهی Effzeh به وضوح نشان میدهد که چقدر 2. Bundesliga دیوانهوار و شگفتانگیز است.
اما نکته بزرگتر این است که میانگین حضور تماشاگران 2. Bundesliga در فصل گذشته حتی بیشتر از لالیگا در اسپانیا بوده است. و چرا هواداران به این بازیها میروند؟ چون خود را بخشی از یک جامعه بزرگتر میبینند. شما برای دیدن یک ستاره تنها به بازیهای 2. Bundesliga نمیروید. ستاره خود باشگاه، استادیوم، شهر، تاریخ، جو، احساس تعلق به چیزی بزرگتر از خودتان است، در روزهای خوب و بد.
شالکه، باشگاه گلسنکیرشن از مناطق قدیمی معدن و فولاد آلمان، در فصل گذشته در رده نهم حضور تماشاگران در اروپا قرار گرفت، باوجود بازگشت به دسته دوم فوتبال آلمان. این فصل، (آبی سلطنتی) تنها چهار امتیاز از منطقه سقوط فاصله دارند، اما بختی برای گرفتن بلیت ندارید. دوباره، نزدیک به ۶۲,۰۰۰ نفر برای هر بازی خانگی در ورزشگاه فلتینز-آرهنا حضور دارند.
برای هر کسی که دستورات میلیاردرهای خودخواه را دنبال میکند و به دلایل عجیب و غریب میخواهد ترفیع و سقوط را لغو کرده و به سیستم فرنچایز مشابه آمریکا منتقل کند (من واقعاً کسی را نمیشناسم که چنین نظری داشته باشد)، این باید خواندنی چشمان پرآبکننده باشد. حضور ۵۶,۰۰۰ نفر در هامبورگ، ۵۰,۰۰۰ نفر در کلن، ۴۸,۰۰۰ نفر در استادیوم المپیک برلین و ۴۶,۰۰۰ نفر در کایزرسلاوترن -- که خود یک منطقه شهری بزرگ نیست -- همه برای تماشای فوتبال دسته دوم.
دفعه بعد که کسی با اطمینان به شما گفت هیچ لیگ دسته دومی در فوتبال جهان نمیتواند به پای چمپیونشیپ انگلیس برسد، یک یادآوری دوستانه به او بدهید که درباره 2. Bundesliga صحبت کنید.
چند ماه پیش، یکی از آشنایان در یک باشگاه لیگ برتری با من تماس گرفت تا درباره ارسال یک بازیکن آکادمی به آلمان مشاوره بگیرد، و او نتواست باور کند که جمعیتهای اینچنینی برای 2. Bundesliga وجود دارد. او اعتراف کرد که قبلاً فکر میکرد هیچ چیزی نمیتواند بزرگتر یا پر استرستر از چمپیونشیپ باشد در خصوص لیگهای دسته دوم.
عامل جذاب دیگر این است که تقریباً هر بازی در یک سطح برابر انجام میشود. سنت و پشتیبانیهای عظیم هیچ برتری غیرقابل نفوذی به باشگاههای پرطرفدار نمیدهد. تنها در دو سال گذشته، هایدنهایم و هولشتاین کیل که استادیومهای کوچکی با حدود ۱۵,۰۰۰ نفر ظرفیت دارند، با استفاده از ساختار تیمی هوشمند و مربیگری دقیق، پیشی گرفتند از باشگاههای با سابقهای چون هامبورگ و شالکه.
بنابراین پیشبینی نتیجه بازیها در 2. Bundesliga توصیه نمیشود.
این ما را میرساند به کلن، که بازی خانگی آنها برابر نورنبرگ را روز یکشنبه دیدم. در شروع روز مسابقات ۱۶، "گایسباکه" (گوسفندها) در جایگاه ششم قرار داشتند، اما وقتی بازی شروع شد به جایگاه هشتم سقوط کرده بودند.
اما شگفتانگیز این بود که کلن، که بسیاری از پیشبینیها در فصل قبل را برای قهرمانی در 2. Bundesliga کرده بودند، شانس این را داشت که تمام راه را تا صدر جدول بالا بروند. این نشان میدهد که چقدر رقابت فشرده و نزدیک است.
همانطور که حدس زدید، من به بازیهای کلن آشنا هستم. یک ارتباط شخصی وجود دارد، اما مصمم بودم که دوباره همه چیز را حس کنم: از موسیقیهای قدیمی کارناوال که قبل از بازی از سیستم صدای استادیوم پخش میشود، تا معرفی ماسکوت واقعی گایسباک، هنس IX.
کلن میتوانست در دسته چهارم یا پنجم بازی کند و باز هم این احساس ویژه بودن وجود داشت. اعلامکننده استادیوم، مایکل تریپل، به همه یادآوری میکند که "ما در زیباترین شهر آلمان هستیم" و همه چیز در دنیا درست است. وقتی "مر استون تو دیر" ("ما با تو ایستادهایم") با شور و شوق از دهان تماشاگران در حال پیاده شدن تیمها خوانده میشود.
من روز خوبی را برای حضور در میدان منگرسدورف انتخاب کردم زیرا کلن با رویکرد Gegenpressing زیر نظر مربی اتریشی، گرهارد استوبر، بهترین عملکرد را ارائه داد.
در دقیقه ششم، دامیون دانز، یک جوان آلمانی که به طور فنی برای ایالات متحده نیز صلاحیت دارد، با یک حرکت چرخشی و شوت قدرتمند از فاصله کوتاه به تیمش پیش افتاد، پیش از اینکه در دقیقه ۱۶ توسط آندره کارافیات در داخل محوطه جریمه سرنگون شود. فلوریان کاینز ضربه پنالتی را به گل تبدیل کرد و "دن وِن اِت ترملچه یِت"، سرود گل کلن با صدای ویژه کوش، دوباره در منگرسدورف طنینانداز شد.
دانز که شگفتانگیز بود، همچنین معماری گل سوم را انجام داد، با یک حرکت به موقع و پایان دادن به آن از وسط.
این بازی نمایشی از زیبایی فوتبال است.
این نشریه تحت عنوان "50 Jahre 2. Bundesliga" منتشر شده است که به ۵۰ سال لیگ دسته دوم آلمان اختصاص دارد و زیرعنوان آن لبخند به لبم آورد: "نام، تکلهای لغزشی. این لیگ همیشه چیزی خاص داشته و امروز مانند هرگز پیش از این در حال شکوفایی است."
البته آن را خریدم و در هفتههای اخیر به یک خواندنی آرامشبخش شبانه تبدیل شده است.
پخشکنندگان حقوقی در آلمان اغلب کمپینهای اخیر 2. Bundesliga را به عنوان بهترین لیگ دسته دوم تاریخ توصیف کردهاند، و من فکر نمیکنم که اشتباه کرده باشند.
آنچه که یک بخش رقابتی، خام و پرشور را بیشتر جذاب کرده است، حضور مداوم باشگاههای بزرگ و با سابقه، باشگاههایی با سنتهای عمیق در قلب خود است. به یاد بیاورید تیمهایی مانند هامبورگ SV، قهرمان سابق لیگ قهرمانان اروپا، که اکنون برای هفتمین سال متوالی در 2. Bundesliga گرفتار شدهاند، همچنین (بدون ترتیب خاص) شالکه، نورنبرگ، هرتا برلین، کایزرسلاوترن، هانوفر و فورتونا دوسلدورف. امسال، قهرمانان اصلی لیگ بوندسلیگا، کلن، پس از هفتمین سقوط خود (Abstieg) به جمع این تیمها پیوستهاند.
در ادامه بیشتر در مورد کلن صحبت خواهم کرد چرا که نمایندهای از یک موضوع شخصی برای من است و دستاوردهای آخر هفتهی Effzeh به وضوح نشان میدهد که چقدر 2. Bundesliga دیوانهوار و شگفتانگیز است.
اما نکته بزرگتر این است که میانگین حضور تماشاگران 2. Bundesliga در فصل گذشته حتی بیشتر از لالیگا در اسپانیا بوده است. و چرا هواداران به این بازیها میروند؟ چون خود را بخشی از یک جامعه بزرگتر میبینند. شما برای دیدن یک ستاره تنها به بازیهای 2. Bundesliga نمیروید. ستاره خود باشگاه، استادیوم، شهر، تاریخ، جو، احساس تعلق به چیزی بزرگتر از خودتان است، در روزهای خوب و بد.
شالکه، باشگاه گلسنکیرشن از مناطق قدیمی معدن و فولاد آلمان، در فصل گذشته در رده نهم حضور تماشاگران در اروپا قرار گرفت، باوجود بازگشت به دسته دوم فوتبال آلمان. این فصل، (آبی سلطنتی) تنها چهار امتیاز از منطقه سقوط فاصله دارند، اما بختی برای گرفتن بلیت ندارید. دوباره، نزدیک به ۶۲,۰۰۰ نفر برای هر بازی خانگی در ورزشگاه فلتینز-آرهنا حضور دارند.
برای هر کسی که دستورات میلیاردرهای خودخواه را دنبال میکند و به دلایل عجیب و غریب میخواهد ترفیع و سقوط را لغو کرده و به سیستم فرنچایز مشابه آمریکا منتقل کند (من واقعاً کسی را نمیشناسم که چنین نظری داشته باشد)، این باید خواندنی چشمان پرآبکننده باشد. حضور ۵۶,۰۰۰ نفر در هامبورگ، ۵۰,۰۰۰ نفر در کلن، ۴۸,۰۰۰ نفر در استادیوم المپیک برلین و ۴۶,۰۰۰ نفر در کایزرسلاوترن -- که خود یک منطقه شهری بزرگ نیست -- همه برای تماشای فوتبال دسته دوم.
دفعه بعد که کسی با اطمینان به شما گفت هیچ لیگ دسته دومی در فوتبال جهان نمیتواند به پای چمپیونشیپ انگلیس برسد، یک یادآوری دوستانه به او بدهید که درباره 2. Bundesliga صحبت کنید.
چند ماه پیش، یکی از آشنایان در یک باشگاه لیگ برتری با من تماس گرفت تا درباره ارسال یک بازیکن آکادمی به آلمان مشاوره بگیرد، و او نتواست باور کند که جمعیتهای اینچنینی برای 2. Bundesliga وجود دارد. او اعتراف کرد که قبلاً فکر میکرد هیچ چیزی نمیتواند بزرگتر یا پر استرستر از چمپیونشیپ باشد در خصوص لیگهای دسته دوم.
عامل جذاب دیگر این است که تقریباً هر بازی در یک سطح برابر انجام میشود. سنت و پشتیبانیهای عظیم هیچ برتری غیرقابل نفوذی به باشگاههای پرطرفدار نمیدهد. تنها در دو سال گذشته، هایدنهایم و هولشتاین کیل که استادیومهای کوچکی با حدود ۱۵,۰۰۰ نفر ظرفیت دارند، با استفاده از ساختار تیمی هوشمند و مربیگری دقیق، پیشی گرفتند از باشگاههای با سابقهای چون هامبورگ و شالکه.
بنابراین پیشبینی نتیجه بازیها در 2. Bundesliga توصیه نمیشود.
این ما را میرساند به کلن، که بازی خانگی آنها برابر نورنبرگ را روز یکشنبه دیدم. در شروع روز مسابقات ۱۶، "گایسباکه" (گوسفندها) در جایگاه ششم قرار داشتند، اما وقتی بازی شروع شد به جایگاه هشتم سقوط کرده بودند.
اما شگفتانگیز این بود که کلن، که بسیاری از پیشبینیها در فصل قبل را برای قهرمانی در 2. Bundesliga کرده بودند، شانس این را داشت که تمام راه را تا صدر جدول بالا بروند. این نشان میدهد که چقدر رقابت فشرده و نزدیک است.
همانطور که حدس زدید، من به بازیهای کلن آشنا هستم. یک ارتباط شخصی وجود دارد، اما مصمم بودم که دوباره همه چیز را حس کنم: از موسیقیهای قدیمی کارناوال که قبل از بازی از سیستم صدای استادیوم پخش میشود، تا معرفی ماسکوت واقعی گایسباک، هنس IX.
کلن میتوانست در دسته چهارم یا پنجم بازی کند و باز هم این احساس ویژه بودن وجود داشت. اعلامکننده استادیوم، مایکل تریپل، به همه یادآوری میکند که "ما در زیباترین شهر آلمان هستیم" و همه چیز در دنیا درست است. وقتی "مر استون تو دیر" ("ما با تو ایستادهایم") با شور و شوق از دهان تماشاگران در حال پیاده شدن تیمها خوانده میشود.
من روز خوبی را برای حضور در میدان منگرسدورف انتخاب کردم زیرا کلن با رویکرد Gegenpressing زیر نظر مربی اتریشی، گرهارد استوبر، بهترین عملکرد را ارائه داد.
در دقیقه ششم، دامیون دانز، یک جوان آلمانی که به طور فنی برای ایالات متحده نیز صلاحیت دارد، با یک حرکت چرخشی و شوت قدرتمند از فاصله کوتاه به تیمش پیش افتاد، پیش از اینکه در دقیقه ۱۶ توسط آندره کارافیات در داخل محوطه جریمه سرنگون شود. فلوریان کاینز ضربه پنالتی را به گل تبدیل کرد و "دن وِن اِت ترملچه یِت"، سرود گل کلن با صدای ویژه کوش، دوباره در منگرسدورف طنینانداز شد.
دانز که شگفتانگیز بود، همچنین معماری گل سوم را انجام داد، با یک حرکت به موقع و پایان دادن به آن از وسط.
این بازی نمایشی از زیبایی فوتبال است.
برچسبها: لیگ دسته دوم آلمان
در مستر90، می توانید خبرها را پیگیری کنید، با طرفداران فوتبال در ارتباط باشید و جایزه ببرید! {ثبت نام رایگان}